به مناسبت تحویل سال 1392
غزل شماره 454
1. ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
2. چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
3. ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
4. به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
5. چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
6. طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
7. سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
8. ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
9. میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
10 جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
11. به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنی تر میرسد روزی
12. می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
13. نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
14. جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
بیت اول: در ادبیات فارسی "باد" پیام آوری است که خبرهای خوش را از معشوق به عاشق می آورد. در غزلیات حافظ نیز موارد زیادی وجود دارد که باد این رسالت را دارد. باد به مناسبت اینکه حامل پیامی خوش است ماهیتاً بسیار لطیف و معطر است کما اینکه در این بیت نیز بادی که منتسب به نوروز است بوی خوش را از کوی یار می آورد. نسیم در لغت به معنای خوشبو و همچنین باد ملایم است.
بیت دوم: می دانیم گل دارای چهار قسمت کاسبرگ، گلبرگ، مادگی و پرچم است. در انتهای پرچمها گرده وجود دارد که معمولاً زرد رنگ می باشد شاعر این گرده ها را به سکه های پول خرد تشبیه کرده است. حافظ به مخاطب خود توصیه می کند که زیاد پایبند دنیا مباش و مانند گل هرچه داری صرف عشرت کن. او قارون را به عنوان شخصی که راه انحرافی را انتخاب نمود و باوجود ثروت زیاد، عمر خود را به غلط به زراندوزی صرف نمود به عنوان شاهد آورده است.
بیت سوم: تخت فیروزی یکی از گوشه های دستگاههای موسیقی ایرانی است. گل در این بیت به جام می تشبیه شده است که بلبل از شراب این جام می مست گشته و آواز سر داده و با آواز خود که در دستگاه تخت فیروزی است چرخ فیروزه رنگ یعنی کل فضا را پرآوازه نموده است.
بیت چهارم: حافظ مخاطب خود را در فصل زیبای بهاربه گشت وگذار ترغیب کرده و توصیه می کند که با رفتن به صحرا، غبار غم را از خود پاک کند و با شنیدن آواز بلبل در گلزار به وجد درآید و غزل گفتن بیاموزد.
بیت پنجم: شاعر در این بیت به فناپذیری دنیا و کوتاه بودن فرصتها اشاره نموده و توصیه می کند که فرصت های عیش را ازدست ندهید و ایام را با پیروزی و بهروزی سپری سازید.
بیت ششم: حافظ در این بیت راه کامیابی را ترک نمودن آرزوهای زیاد و تعلقات دنیا قلمداد نموده و ترک نمودن این تعلقات را راه سرافرازی می داند. ترک در مصرع دوم ایهام دارد چون ترک در لغت به معنای نوعی کلاه است که به قرینه عبارت کلاه سروری که در این بیت وجود دارد می توان این معنا را منظور نمود، همچنین به قرینه ترک کردن کام که در مصرع اول بیت وجود دارد می توان این معنا را در نظر گرفت.
بیت هفتم: سخن در پرده گفتن یعنی پوشیده و با کنایه سخن گفتن. میرنوروزی هم ایهام دارد هم معنای بهار ازآن مستفاد می شود و همچنین میر نوروزی به معنای پادشاه موقتی و چند روزه است. چون در ایام سابق برای تفریح فردی را به صورت موقتی برای چند روز پادشاه می کردند.
این غزل همچنانکه از فحوای ابیات دیگر معلوم است در مدح تورانشاه است. جلال الدین تورانشاه یکی از وزرای شاه شجاع بود که به علت سعایت رقیب خود یعنی رکن الدین حسن مدتی به زندان افتاد. حافظ از روی دلجویی به تورانشاه می گوید مطلبی را به صورت پوشیده می گویم که تو اگر مدتی به زندان افتاده ای نگران مباش چون وزارت رکن الدین حسن مانند میر نوروزی موقتی است و به زودی او از کار برکنار شده تو مجدداً به وزارت خواهی رسید.
بیت هشتم: در این بیت حافظ به غمگینی خود تلویحاً اشاره دارد شاید به تورانشاه می خواهد بگوید که من از محبوس شدن تو غمگینم و مانند قمری نوحه سرایی می کنم. قمری نام مرغی است که آواز او حزین است در زبان ترکی دیوان شعری در مرثیه و نوحه سرایی به نام قمری وجود دارد.
بیت نهم: حافظ با وجود اینکه خودش صوفی است با صوفیان زمان خودش سر نزاع دارد چون این افراد به ظاهر صوفی این مشرب را مانند دکانی کرده بودند تا از آن راه به نان و نوایی برسند. او در این بیت به ایراداتی که صوفیان دروغین از می صاف که کنایه از عشق راستین است اشاره می کند. شاید این بیت زبانحال تورانشاه است که از بخت بدش به زندان افتاده است.
بیت دهم:حافظ در این بیت به سرنوشت محتوم اشاره دارد. او به صورت کنایه خطاب به شمع می گوید که همنشین تو پروانه است و سرنوشت او سوختن است بنابراین اگر بسوزی یا بسازی این تقدیر تغییر ناپذیر است. شاید این بیت نیز در رابطه با زندانی شدن تورانشاه و جدا شدنش از حافظ است.
بیت یازدهم: حافظ در این بیت مدعیان علم را از تکبر و غرور برحذر می دارد و می گوید به خاطر کبر و غروری که علم به شما می دهد خودتان را از عیش دنیا محروم نسازید. چه بسا که روزی به اشخاص نادان گوارا تر می رسد. هنی در لغت به معنی گوارا است.
بیت دوازدهم:آصف وزیر حضرت سلیمان بود و در این بیت اشاره به تورانشاه دارد که وزیر شاه شجاع بود. جلالی در این بیت ایهام دارد اولاً اشاره به تورانشاه دارد چون نام او جلال الدین بود ثانیاً اشاره به تقویم جلالی دارد چون نوروز اولین روز تقویم جلالی است که توسط عمر خیام نیشابوری در زمان سلطان جلال الدین ملکشاه تدوین گردید. ثالثاً به معنای با عظمت است. حافظ می گوید که در مجلس جلال الدین تورانشاه می بنوش و از سخاوت و بخشندگی او برخوردار باش. یک ازجرعه جامی که در این مجلس بنوشی جهان تو را همانند ساز نوروزی شاداب می نماید.
ابیات سیزدهم و چهاردهم: در این دو بیت حافظ به صراحت تورانشاه را مدح می کند. جبین به معنی پیشانی است و جناب به معنای آستانه است. یعنی آستانه تورانشاه مانند محراب است که مردم در این آستانه سجده می کنند و در مصرع آخر غزل می گوید هر کس از میمنت دیدار روی او به خوشبختی و پیروزی می رسد.
زنده نگه داشتن یاد ایام،افراد و مکان هایی که باخاطرات ما عجین شده است نه تنها از حلاوت خاصی برخوردار است بلکه پاسداری از آنها و ظیفه ایست که هر کس در حد توانایی خود ملزم به انجام آن است. من در وایقان –آبادی ای از توابع شهرستان شبستر-در سال 1323 متولد شده ام . روز های زیبایی از زندگیم را در آنجا گذرانده ام.خاطراتی که بعضا منحصر به فرد نیز میباشند برای من در آن ایام شکل گرفته که فرصت را مغتنم شمرده و ضمن معرفی این آبادی برای خوانندگان ، تعدادی از آنها را نیز مختصرا بیان خواهم کرد.