پاسخ آقای خلیلیان به منظومه موش و گربه

مطلب زیر را دوست عزیزم جناب آقای خلیلیان پیرو منظومه موش و گربه که در وبلاگم گذاشته بودم فرستاده اند به نظرم جالب بود بنابراین عین مطلب ایشان را بدون هیچ تغییری به وبلاگم منتقل کردم 

با سلام و احترام

تقديم مي كنم آنچه كه بر زبان آمد:
الغرض بخوانده ام گربه و موش/ادعا نداره ام پدر جانا
آنقدر زير و زِبَر كردم/بگرفتم پند و اندرز دورانا
گر كه گربه اي بگيرد موشي/حتم دان نه اختيارِ او جبرانا
آنچه گربه كرده هر عصري/چه كنند موشكان! تكرارا
ظلم گربه روشن است بر همگان/چاره در چيست بر موشانا
نظر به اين بيت شاعر افكن تو/كه "رفت فيل و فيل سوار" زاكانا
از ازل تا ابد همين بوده / مي رود تاج و تخت و ايوانا
عمر من گذشته از چهل يارا/ كي به بوده اين دل ما شادانا
چه كنم چاره ام در چيست؟/بعد از اين هم بود گرايانا
سروري به ما رهنمودي كن/شرح مختصر مفيد بيتانا
حسين خ.و.1392/2/17

عبید زاکانی

عبیدالله زاکانی شاعر طنز پرداز

خواجه نظام الدین یا نجم الدین عبیدالله زاکانی از شعرای قرن هشتم هجری است. او از طایفه زاکان است این طایفه از عربستان به ایران مهاجرت و در رزن سکونت اختیار نموده اند. در حال حاضر رزن از توابع همدان است ولی در ایام سابق از توابع قزوین بود. زاکانی تخلص خود را از نام طایفه اش گرفته است. او در سرودن قصیده و غزل طبعی روان داشت.و همچنین در سرودن اشعار طنز گوی سبقت را از دیگران ربوده، شهرت او بیشتر به خاطر سرودن اشعار طنز می باشد. عبید در قالب اشعار طنز از اوضاع اجتماعی زمان خود انتقاد نموده است. به گفته حمدالله مستوفی صاحب کتاب نزهة القلوب که هم ولایتی و معاصر شاعر بوده زاکانی از مقامات حکومتی زمان خود بوده است. زاکانی در سال 771 و به روایتی در سال 689 فوت نموده در هر حال وفات ایشان بین سالهای 768 تا 771 هجری قمری بوده است.داستان موش و گربه ایشان را که بسیار لطیف و پندآمیز است جهت استفاده خواننئگان وبلاگم درج می نمایم.  

اگر داری تو عقل و دانش و هوش       بیا بشنو حدیث گربه و موش

بخوانم از برایت داستانی          که در معنای آن حیران بمانی

ادامه نوشته