این محله در شرق وایقان قرار گرفته و از جانب شرق و جنوب به باغات و از طرف شمال با واسطۀ گورستان "ماهمادی" به "کُده" و از طرف مغرب به "داش کوچه سی" محدود می گردید. یک محلۀ فرعی دیگر به نام "سافارلی" (صفارلو) نیز جزو این محله محسوب می شود. دراین محله حدود سی و پنج خانوار ساکن بود

قنات عطاآباد که یکی از پرآبترین قنات های وایقان بود از این محله عبور می کرد. به علت وجود درختان بید در اطراف این نهر سرسبزی و طراوت خاصی در محله به وجود آمده بود. وجود انواع پروانه ها به اشکال و رنگهای مختلف که در روی این نهر در حال پرواز بودند زیبایی خاصی دراین نهر ایجاد می کرد. اگر کسی تخصص و علاقه داشت می توانست کلکسیونی از پروانه ها را درست کند. البته کسی این کار را نکرده و به علت خشکیدن آب قنات این فرصت دیگر وجود ندارد. مظهر قنات عطا آباد نیز به صورت یک استخر کم عمق در اول این محله بود. اکثر ساکنین این محله گاو میش نگه می داشتند و هر روز عصر گاومیش های خود را جهت آب دادن به این استخر می آوردند. تراکم گاومیش ها در اطراف استخر و صداهایی که ایجاد می کردند و شنا کردن آنها در استخرمنظرۀ قشنگی ایجاد می کرد. صاحبان گاو میش ها یک چوبدستی و یک کاسه مسی در دست داشتند با چوبدستی گاو میش را هدایت می کردند و وقتی گاو میش وارد استخر می شد صاحب آن به استخر داخل می شد و با کاسه ای که در دستش داشت به روی گاو میش آب می ریخت و آن را می شست. صاحبان گاو میش نیز ضمن این کار باهم صحبت یا شوخی می کردند و می خندیدند البته گاهی باهم کُل کَل هم می کردند و به ندرت دعوایی هم می شد. یک بار شاهد دعوای سخت بین آنها شده ام.

پایین تر از استخر قنات عطا آباد منزل مرحوم حاج محمود وایقانپورمشهور به "استامحمود" بود. او شغل بنایی داشت مخصوصاً در طاق های ضربی و خرپشته مهارت داشت از تمام آبادی های هم جوار نیز وقتی می خواستند طاق ضربی بزنند ایشان را می بردند. او سه پسر داشت یکی از پسرانش که آقای ابراهیم نام دارد با من همسن و همکلاس بود. ایشان تا پایان دورۀ ابتدای تحصیل کردند با وجود نداشتن تحصیلات عالیه به دلیل اینکه به مطالعه خیلی علاقمندند مخصوصاً خواندن کتب تاریخی زیاد، اطلاعات عمومی و تاریخی خوبی دارند. ایشان طبع شعر خوب و روانی دارند به ویژه اشعار ترکی خوبی و بیشتر در قالب غزل می سرایند. (دامه دارد)