محله پایین (1)
زمان سابق اهالی وایقان به این محله "پِینه کوچه سی" یا به علت قرار گرفتن حمام وایقان در این محله ، به آن "حامام کوچه سی" نیز می گفتند. این محله از نظر وسعت و تعداد خانواربزرگترین محلۀ وایقان بود و بیش از یکصد خانوار در آن زندگی می کردند.
محلۀ پایین از طرف شمال به وسیع ترین گورستان وایقان محدود می شد. این گورستان بخشهای متعددی داشت و هر طایفه ای از اهالی وایقان در یک بخشی که مخصوص آن طایفه بود مردگان خود را دفن می کردند. در حال حاضر گورستان مزبور از بین رفته و در محل آن علاوه بر چهار باب مدرسه، مرکز مخابرات وایقان، پایگاه بسیج و کتابخانۀ وایقان احداث گردیده است.
این محله از طرف جنوب و غرب به باغات سرسبز و زیبایی محدود می گردید و ازطرف شرق نیز با واسطۀ چند باغ، زمین های زراعی و "سیل دره سی" به محلۀ "جوما مچید کوچه سی" منتهی می گردید. در منتهی الیه شمال شرقی این محله دربندی وجود داشت که در حاضر در این دربند آقای سلطانعلی صبح خیز و چند خانوار دیگر ساکن هستند. آقای صبح خیز مدیریت مخابرات وایقان را به عهده دارد وی درتوسعۀ مخابرات وایقان زحمت زیادی زیادی کشیده اند. زمان سابق حدود 60 سال پیش در نبش این در بند مرحوم "دلاک حسن کوهنورد" دکان سلمانی داشت. در آن زمان غیر از ایشان سلمانی دیگری در وایقان بود که نام او مرحوم "اوستا حسن گوزلی" بود. بنابراین آرایشگاه مردانه فقط منحصر به این دو نفر بود.
سلمانی ها یا دلاک ها در آن ایام علاوه بر اصلاح موی سر و صورت آقایان، وظایف متعدد دیگری داشتند. ختنۀ پسر بچه ها، کشیدن دندان، نیشتر زدن آبسه ودمل ها در واقع نوعی از کارهای جراحی توسط دلاک ها انجام می شد. ختنه نمودن پسربچه ها طی مراسمی انجام می شد که تفصیل آن را بعداً خواهم نوشت. دعوت نمودن مهمان به ولیمۀ زایرین امام رضا، عتبات، خانۀ خدا ، عروسی ها یا برای مجالس متوفیان توسط سلمانی ها انجام می شد. مدیریت مساجد در ختمها و توزیع حزب های قرآن در این مجالس، پذیرایی کردن در ولیمه ها، ریختن آب به دست مهمان ها قبل از غذا و بعد از آن به دست مهمان ها با یک جام و آفتابۀ مخصوص که به آن " آفتافا سیلَفچه" می گفتند از کارهای دیگری بود که سلمانی ها انجام می دادند. پوشاندن لباس داماد در شب حنابندان، بردن داماد به حمام، در صبح آن شب نیز با سلمانی بود. در مورد هر کدام از این مراسم به تفصیل سخن خواهیم گفت.
حدود یکصد متر بعد از این در بند به طرف غرب دربند طولانی تری وجو داشت که به آن “مرید دی بیریغی" یعنی دربند "مرادلو" می گفتند از جمله افراد سرشناسی که در این دربند ساکن بود می توان از مرحوم حاج عیسی نوری نام برد. ایشان مدتی کارخانۀ قالیبافی داشت ولی در چند سال عمر خود به کار فرش فروشی و فروش ریس و خامۀ قالی اشتغال داشت. در کارهای اجتماعی و عمرانی وایقان نقش تأثیرگذاری داشت مخصوصاً در باز سازی حمام عمومی وایقان از کسانی بود که از نظر مالی و هماهنگی تلاش زیاذی کردند. خدایش رحمت کناد.
بعد ازاین دربند به کوچۀ اصلی محله می رسیدیم. ورودی کوچه اصلی تقریباً به شکل یک میدانی بود که دروسط آن حوضچۀ بزرگی وجود داشت که گاهی آب قنات "دولی کهریز" از آن حوضچه می گذشت و به باغچه ها و باغات شرق محلۀ "پینه کوچه سی" می رفت. در این حوضچه همیشه مقداری آب باقی می ماند. بعضی از دامداران احشام خود را به لب این حوضچه می آوردند. نظیر چنین حوضچه هایی تقریباً در تمام محلات وایقان و در مظهر قنات ها وجود داشت. شاید یکی از دلایل چنین حوضچه ها این بود که احشام خود را آب بدهند. چون در آن زمان گاومیش در وایقان زیاد نگهداری می شد و گاو میش نیز خیلی علاقه دارد که موقع خوردن آب داخل آب شود و کمی در آن غوطه ور شود وجود چنین حوضچه هایی ضرورت داشت.
این میدان تقریباً به شکل چهارراهی بود. سه تا از مسیرهای منتهی به این میدان از گورستانی که در شمال محله وجودداشت عبور میکرد بنا براین گورستان مزبور به چند قسمت تقسیم می گردید و هر قسمت مربوط به گورستان تعدادی خانوار منتسب به هم بود. یکی از راهها به طرف شرق می رفت و به کوچۀ "توتونّیک" و "کهنه حامام یری" می رسید، مسیر دوم به شکل اُریب به طرف شمال شرق می رفت و پس از عبور از وسط گورستان و حسینیه به دروازۀ محلۀ قیاسلو می رسید، راه سوم از میدان به طرف شمال غرب می رفت و پس از عبور از وسط گورستان به محلۀ "گوی لو کوچه سی" منتهی می شد. این مسیر در محاذات نهر دولی کهریزی بود در دوطرف این نهر درختان بیدِ بلندی و جود داشت که آن مسیر را خیلی سرسبز کرده بود. مسیر چهارم به طرف جنوب می رفت، این مسیر از مسیرهای فوق الذکر عریض تر بود و چاههای براب توکل نیز در مسیر این کوچه قرار داشت، این مسیر پس از عبور از جلو حمام عمومی و دو مسجد یکی قدیمی (چوخور مچید) و دیگری جدید، با انحراف به طرف غرب به طرف جنوب غربی می رفت و پس از عبور از جلو "بالا مچید" به طرف جنوب می رفت نهایتاً پس از عبور از جلو آخرین خانۀ محله که متعلق به مرحوم "حاج ابراهیم خلیل خلیلیان" بود به باغات می رسید. این مسیر پس ازعبور از باغات که به دشتی سرسبز و پرآب وعلف موسوم به "چمن" می رسید این قسمت ازمسیر را "ناخیر یولی" می گفتند.
علاوه بر چهار مسیر فوق که بیان کردم یک مسیر کوتاه دیگری از این میدان به طرف جنوب شرق منشعب می شد و پس از عبور از جلو دکان "مرحوم حاج نقی رضوان پناه" به "مرید دی بیریغی" که قبلاً راجع به آن نوشتم وصل می گردید.
در محلۀ پایین غیر از مسیرهای فوق کوچه های فرعی دیگری وجود داشت که از کوچه اصلی منشعب می گردیدند. جلو حمام عمومی به صورت میدان کوچکی بود که دو درخت "قره آغاج" (نارون ) تنومندی در آن قرار داشتند. از این میدان دو دربند با مسیرهای کوتاه به طرف شرق میدان منشعب می گردید. از طرف شمال حمام نیز دربندی به طرف غرب می رفت که مرحوم میرزا عبدالعلی حقی که حق استادی مرا نیز دارد در آن ساکن بودند. به فاصلۀ حدود یک صد متر از میدان حمام، کوچه فرعی دیگری به طرف جنوب جدا می شد که به آن "آلقارا بیریغی" می گفتند. این مسیر بن بست نبود و به مسیر باغات جنوب محله منتهی می گردید. به فاصلۀ حدود یکصد متر از محل انشعاب "آلقارا بیریغی" یک کوچه فرعی دیگر به طرف شمال جدا می شد این کوچه نهایتاً به باغات مشهور به "جاناقا قاباغی" ختم میشد، یک مسیر دیگر نیز از کنار "بالا مچید" به طرف غرب می رفت و به مسیر باغات و براب توکل منتهی می شد.
زنده نگه داشتن یاد ایام،افراد و مکان هایی که باخاطرات ما عجین شده است نه تنها از حلاوت خاصی برخوردار است بلکه پاسداری از آنها و ظیفه ایست که هر کس در حد توانایی خود ملزم به انجام آن است. من در وایقان –آبادی ای از توابع شهرستان شبستر-در سال 1323 متولد شده ام . روز های زیبایی از زندگیم را در آنجا گذرانده ام.خاطراتی که بعضا منحصر به فرد نیز میباشند برای من در آن ایام شکل گرفته که فرصت را مغتنم شمرده و ضمن معرفی این آبادی برای خوانندگان ، تعدادی از آنها را نیز مختصرا بیان خواهم کرد.