به مناسبت بزرگداشت مرحوم استاد دکتر باستانی پاریزی
و اما مطلب:
خواجه "رشيد الدين فضل الله "از جمله بزرگترين رجال تاريخ ايران است و او را بايد در رديف وزراي درجه اول تاريخ ايران در تمام ادوار آن قرار داد . او تنها وزير نبود، بلكه مولفي نامدار و مورخي كم نظير و دانشمندي گرانمايه نيز بود و علاوه بر آن درگاهش محفل اهل علم و هنر بود و در بسياري از نواحي ايران و ممالك ايلخاني مدارس، مساجد و كتابخانه ها احداث كرد، خود نيز قسمتي بزرگ از عمر گرانبهايش را در تدوين و تاليف گذراند و از اين راه آثار متعددي فراهم آورد .
یکی از اقدامات تحسین برانگیز این وزیر دانشمند ایجاد یک مرکز علمی به نام ربع رشیدی است. ربع رشیدی یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر تبریز است که در دامنه کوه سرخاب در محلی با صفا مشرف به کوههای عینعلی و باغات سرسبز باغمیشه حدود هفتصد سال پیش بنا شده است این دانشگاه شامل چهار دانشکده بود که در چهار طرف آن قرار داشت و به همین مناسبت به رَبع رشیدی شهرت یافته است. برابر با نوشته تاریخنگاران و جهانگردان بزرگ این مجموعه دارای وسعتی بسیار و ساختمانهای گوناگون همچون مسجد، مدرسه، بیمارستان (دارالشفا) و کتابخانه و گنبدی برای آرامگاه خواجه رشیدالدین بوده است. این بنا مانند بیشتر شهرهای کهن دارای حصار و بارویی بزرگ بوده است. از مضمون نامهای که خود خواجه رشیدالدین فضلالله به دو پسرش درباره ساختمان این بنا نوشته چنین برداشت میشود که در آن زمان، ربع رشیدی در جایگاه دانشگاهی بوده که از هر دانشی در آنجا شعبهای راهاندازی شده بود و شش هزار دانشجو در آن تحصیل میکردهاند . دانشمندان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آن میان پنجاه پزشک و چندین جراح از هند، مصر، چین و شام در آنجا مشغول به کار بودهاند. خواجه موقوفاتی برای تکمیل کتابخانه، مدرسه، نشر کتب و تأمین هزینه زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده بود.
خواجه که وزارت عظمای چند تن از سلاطین ایلخانی را عهده دار بود بعداً محسود حاسدان مخصوصاً تاجالدین علیشاه گیلانی که رقیبش بود قرار گرفت و در زمان ابوسعید بهادر با اتهام مسموم نمودن سلطان محمد خدابنده (الجایتو) به طرز فجیعی به قتل رسید. وبعد از کشته شدنش برای این که اثری از او نماند دانشگاه عظیم ربع رشیدی تخریب گردید.
شهرك علمي ربع رشيدي اگر چه بعد از كشته شدن "رشيد الدين فضل الله همداني" و پسرش خواجه" غیاث الدين محمد" غارت و در زمان جانشين "الجايتو"تخريب شد و آن آثار در معرض غارت درآمد، با اين حال قسمتي از آنها باقي و روشنگر كوششهاي اين مرد بزرگ است .
خواجه رشیدالدین کتابی با دستخط خودش در باره موقوفات این مجموعه علمی به نام وقفنامه ربع رشیدی نوشته است. با وجود این که اکثر کتب خطی کتابخانه های عمومی یا شخصی آذربایجان در طی قرون و اعصار از بین رفته و یا مهاجمین آنها را به غارت برده اند به ویژه در زمان انعقاد عهدنامه های گلستان یا ترکمنچای توسط روسها به کتابخانههای آن کشور برده شده است ولی خوشبختانه این کتاب نفیس از غارت اجانب در یک خانواده آذری مصون مانده بود. در سال 1348 هجری شمسی همایشی به مناسبت بزرگداشت هفتصدمین سال وفات خواجه رشیدالدین فضل الله ، توسط دانشگاه تبریز برگزار شده بود. در این همایش، کتاب وقفنامه ربع رشیدی توسط فردی از خاندان مزبور به نام ذکاء الملک سراجمیر به نمایش گذاشته شد. یکی از بحثهای مهم این اجلاس در رابطه با این کتاب و انتقال آن به کتابخانه ملی تبریز یود. انجمن آثار و مفاخر ملی اعلام آمادگی نمود که کتاب مزبور را خریداری نموده و به کتابخانه ملی اهدا نماید. ولی صاحب کتاب مبلغ زیادی را مطالبه می نمود. نهایتاً کتاب خریداری گردید و برای نگهداری به کتابخانه ملی تبریز واگذار شد. این وقفنامه توسط دانشمند محترم مرحوم استاد مجتبی مینوی از اساتید دانشگاه تهران به چاپ رسید و در اختیار علاقمندان قرار گرفت. در زمان تشکیل همایش فوق الذکر اینجانب دانشجوی سال سوم دانشکدۀ ادبیات تبریز بودم. در این همایش به عنوان مستمع حضور داشتم. سخنرانان مهم این همایش اساتید مبرّزی از دانشگاه تهران بودند. از جمله مرحوم استاد محیط طباطبایی از مورخین بنام، مرحوم استاد دکترایرج افشار متوفی در سال 1389، مرحوم استاد مجتبی مینوی، مرحوم استاد دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی و تعداد کثیری از اساتید دانشگاه تبریز ازجمله استاد قاضی، استاد ترجانی زاده ، استاد دکتر منوچهر مرتضوی متوفی در سال 1389 و تعدادی از خاورشناسان حضور داشتند.
چندین سال از زمان برگزاری این همایش گذشته بود یکی از دوستانم به نام جناب آقای اشرفیزاده به من اطلاع دادند که جلسهای به صورت دوره ای و ماهانه تشکیل می گردد که در این جلسه تعدادی اساتید دانشگاه و فرهیختگان شرکت میکنند و این بار جلسه در منزل ایشان خواهد بود از من دعوت کردند که در جلسه مزبور شرکت کنم. بعد از آن جلسه این افتخار نصیبم شد که من نیز از اعضای جلسه باشم. یکی از اعضای مؤثر این جلسات که بین خودمان به نام جلسه یاران شهرت یافته بود مرحوم استاد دکتر باستانی پاریزی بود. صحبتهای این شخص دانشمند و متواضع گرمی خاصی به جلسه می بخشید و جلسات گرچه دستور خاصی نداشت ولی صحبتهایی که توسط اعضای جلسه مخصوصا استاد پاریزی می شد، بسیار آموزنده و جذاب بود.
در یکی از جلسات من خاطره خودم را از همایش بزرگداشت خواجه رشیدالدین فضل الله که در سال 1348 برگزار شده بود تعریف کردم بحثهایی که در مورد نام صحیح شام غازان انجام شده بود و همچنین بحث بسیار جنجالی که بین استاد محیط طباطبایی و استاد مجتبی مینوی در باره مذهب مولوی شده بود و موارد نظیر آن را مطرح نمودم. استاد با حافظه سرشاری که داشت اتفاقات آن همایش را با تفصیل بیشتر بیان نمود. از جمله نحوه خرید کتاب وقفنامه ربع رشیدی را اینگونه بیان فرمودند:
"مرحوم ذکاءالملک سراجمیر بهای گزافی برای کتاب وقفنامه ربع رشیدی مطالبه مینمود. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز می خواست کتاب را خریداری نماید ولی نه به بهایی که ذکاءالملک پیشنهاد دارد.استاد تعریف کرد تمام حضاری که در جلسه بودند پیشنهاداتی دادند پس از چند ساعت مذاکره و چانهزنی توافقی حاصل نشد و تقریباً همه اعضای جلسه خسته شده بودند. نهایتا جلسه می رفت که بی نتیجه خاتمه یابد من گفتم پیشنهادی دارم. حضار قبول کردند که من نیز پیشنهاد خودم را بدهم شاید مشکل گشوده شود. سخن را اول با کار با ارزشی که این خاندان انجام داده شروع کردم و گفتم اگر درایت این خانواده نبود این کتاب نیز الآن در موزه های روسیه یا یکی از کشورهای اروپایی بود و گفتم وجهی که ایشان مطالبه می کند این کتاب به آن مبلغ میارزد منتها من یک پیشنهاد عملیاتی دارم و آن پیشنهاد این است که این خاندان کتاب را در طی قرون و اعصار سالم نگهداشته است و فرض بر این است که اصلاً مالک کتاب نبوده ولی به عنوان حافظ کتاب از همه بلایا، ارزش آن را دارد که برای هر روز محافظت از کتاب ده ريال مزد بدهیم. همه حضار این پیشنهاد را پسندیدند صاحب کتاب نیز راضی شد. خاندان ایشان حدود 700 سال کتاب را نگهداری کرده بود. 700 را به 365 یعنی تعداد روزهای سال ضرب کردیم دویست و پنجاه و پنج هزار تومان شد. انجمن آثار نیز این قیمت را پذیرفت و کتاب را خرید و به کتابخانه ملی تبریز اهدا نمود. مرحوم مجتبی مینوی نیز با همکاری ایرج افشار کتاب مزبور را اصلاح نمود و در سال 1350 به چاپ رسید ودرسال 1386 توسط کتابخانه ملی ایران به سازمان فرهنگی یونسکو معرفی و به عنوان اولین اثر ایرانی در حافظه جهانی یونسکو ثبت شد.
این بود ابتکار استاد دکتر محمد ابراهیم پاریزی. خداوند روحش را شاد فرماید.
حسن امین لو
هیجدهم شهریور نود و سه