محله پایین (4)
باخ جگری
ذیلاً چند غزل از " آدم " را به عنوان شاهد با ترجمه فارسی آنها ذکر می کنم:
ا – غزل زیر در بحر مضارع سروده شده بنابراین با این وزن بخوانید :
مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلِ فاعلن
قان اولانلارا
بیت اول : ای ماهپاره باخ جگری قان اولانلارا زلفون کیمی بو حالی پریشان اولانلارا
ترجمه: ای زیبای روی مهپاره به خونین جگرانی که حالشان مثل زلفت پریشان است نظری بیفکن.
بیت دوم: دوندَرمَه باغرینی بیچاره عاشقین باخ خانمانی من کیمی ویران اولانلارا
ترجمه : خاطرعاشقان بیچاره ات را آزرده مکن و به آنهایی که در راه عشق تو بی خانمان گشته اند، نگاه کن.
بیت سوم : ای سنگدل، مروّت اِیله، قانی قانه توت آزقان ایچیت بو یئرده مسلمان اولانلارا
ترجمه : ای سنگدل بیا و جوانمردی کن جلو خون را با خون دیگر بگیر و در این مکان به کسانی که مسلمان شده اند خون دل کمتر بخوران.
بیت چهارم: صنعان کیمی سالیب بوُتو، زنّاری بوینوما بئل باغلادیم سنین کیمی جانان اولانلارا
مانند شیخ صنعان که برای رسیدن به معشوق بت و زنار را به گردنش آویخت و تسلیم دستور معشوقش شد من نیز برای وصل جانانی مثل تو کمر همت بسته ام.
بیت پنجم : من آدمم، قاپوندا نه مدت دی قالمیشام لطف ایله آستانه و دربان اولانلارا
ترجمه : اسم من آدم است و مدتی بر آستانه تو در انتظار مانده ام. به کسانی که در آستانه ات مقیم و دربان هستند لطفی بنما.
2 - او غزلی در بحر رمل ( فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) با مطلع زیر دارد که فقط دوبیت آن در کتابی توسط دانشگاه تبریز منتشر شده وجود دارد. بر این غزل او شهریار نظیره ای سروده است. دوبیت سرودۀ آدم و غزل شهریار را با ترجمه فارسی ابیات ذکر می کنم.
دوبیت سرودۀ آدم
بیت اول : گِئتمه ترسا بالاسی منده سنه سایه گلیم اَتَگیندن یاپیشیب من ده کلیسایه گلیم
ترجمه : ای ترسا بچه توقف کن و نرو تا من هم مانند سایه پشت سر تو بیایم و از دامن تو بچسبم و به کلیسا بیایم.
بیت دوم : یا گوزه ل اِیله گینن مذهب اسلامی قبول یاکه، تعلیم ئیله من مذهب عیسایه گلیم
ترجمه : ای زیبارو یا بیا مذهب اسلام را بپذیر و یا به من تعلیم ده تا من به مذب عیسوی بیایم.
غزل شهریار نظیره ای بر سروده مرحوم آدم
بیت اول : اذن ویر توی گئجه سی من ده سنه دایه گلیم ال قاتاندا سنه مشّاطه تماشایه گلیم
ترجمه : اجازه بده من در شب عروسی به عنوان دایه همراه تو بیایم و زمانی که مشّاطه دست به آرایش تو می زند من هم نظاره گر باشم. (توضیح اینکه در آذربایجان قدیم معمول بود که یکی از نزدیکترین افراد عروس و عمدتاً خاله عروس همراه او به خانۀ داماد می رفت. به این فرد دایۀ عروس می گفتند. او در شب زفاف با تعدادی از بستگان نزدیک داماد تا پاسی از شب در خانۀ داماد می ماند. پس از پایان مراسمِ حجله خبر خوشی را به خانۀ عروس می آورد.)
بیت دوم:سن بو مهتاب گئجه سی سیره چیخان بیر سرو اول اذن ویر منده دالینجا سورونوب سایه گلیم
تو در این شب مهتابی مانند سروی باش که برای سیر بیرون آمده است. به من نیز اجازه بده که در پشت سر تو مانند سایه ای به حالت زمین خیز بیایم. (کلمه سورونوب در ترکی خیلی ملیح است مشابه آن را در فارسی نیافتم)
بیت سوم: منه ده باخدون او شهلا گوزونن، من قارا گون جرأتیم اولمادی بیر کلمه تمنایه گلیم
ترجمه : تو با چشمهای شهلایت به من نگاهی کردی، ولی منِ سیه روز جرأت نکردم که از تو تمنایی داشته باشم.
بیت چهارم:من جهنم ده ده باش یاسدیغا قویسام سَنیلن هیچ آییلمام که، دوروب جنت مأوایه گلیم
ترجمه : من اگر در جهنم با تو سر به بالش بگذارم هیچ حاضر نمی شوم که بیدار شده و به بهشت بیایم.
بیت پنجم : ننه قارنین دا سنیله اکیز اولسایدیم من ایسته مزدیم دوغولوب بیرده بو دنیایه گلیم
ترجمه : اگر در شکم مادر با تو دوقلو بودم، نمی خواستم زاییده شده و به این دنیا بیایم.
بیت ششم : سن یاتیب جنتی رؤیاده گزنده گئجه لر من ده جنت ده قوش اولّام که او رؤیایه گلیم
ترجمه : زمانی که تو در خواب رؤیای بهشت را می بینی. من هم پرنده ای می شوم و به آن رؤیا می آیم.
بیت هفتم: قیتلیق ایللر یاغیشی تک قورویوب گوز یاشیمیز کوی عشقونده گرک بیرده مصلایه گلیم.
ترجمه : مانند سالهای خشکی و قحطی اشک چشمانم خشکیده است، باید در کوی عشق تو یکبار دیگر به مصلا بیایم ( در زمان قدیم در ایام خشکسالی مردم به مصلا می رفتند و استغاثه می کردند تا خداوند باران نازل کند)
بیت هشتم:سنده صحرایه مارال لار کیمی بیر چیخ نولو کی منده بیر صیده چیخانلار کیمی صحرایه گلیم.
ترجمه : تو مانند آهوان به صحرا درآ. اگر این کار را بکنی چه مانعی دارد. تا من نیز مانند صیادان به صحرا بیایم.
بیت نهم: آلاهین دان سن اگر قورخمایییب اولسون ترسا قورخورام من ده دؤنوب دین مسیحایه گلیم.
ترجمه :اگر از خدا نترسی و ترسا بشوی (پیرو دین مسیح) من نیز ترس آن را دارم که از مسلمانی برگشته و پیرو دین مسیح بشوم.
بیت دهم:شیخ صنعان کیمی دونقوز اوتاریب ایللرجه سنی بیر گؤرمک اوچون معبد ترسایه گلیم
ترجمه : حاضرم مانند شیخ صنعان سالهای سال خوک چرانی بکنم بلکه برای دیدن تو به معبد ترسایان راه یایم.
بیت یازدهم: یوخ صنم آنلامادیم، آنلامادیم حاشامن بوراخیب مسجدیمی سنله کلیسایه گلیم؟
ترجمه: ای صنم، حاشا که من نفهمیدم و این مطلب را گفتم آیا ممکن است که مسجد را ول کنم و به کلیسا بیایم؟
بیت دوازدهم: گَل چیخاق طور تجلایه، سن اول جلوۀ طور من ده موسی کیمی اول طور تجلایه گلیم.
ترجمه : بیا باهم به طور تجلی برویم و تو به مثابۀ کوه طور باش و من هم مانند حضرت موسی نظاره گر تجلای تو باشم.
بیت سیزدهم: شیر دیر شهریارین شعری الینده شمشیر کیم دئیر من بئله شیریله دعوایه گلیم؟!!
ترجمه : شعر شهریار به مثابۀ شیر شمشیر به دست است چه کسی می تواند به دعوای این شیر بیاید؟!!!
3 – غزلی دگر که در وصف وایقان سروده است.
این غزل در بحر رمل (فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن) سروده شده است:
بیت اول: شاهیمیز فخر ایلیینده کشور ایرانی وار بیلسین او ایراندا جنت مثلی بیر وایقانی وار
ترجمه: اگر شاهمان افتخار دارد که کشوری مانند ایران دارد باید بداند که در این کشور وایقان مثل بهشت دارد.
بیت دوم: وار بلادینده اونون گرچه خوانین عظام شکر لله بو یئرین ده میرزا غفار خانی وار
ترجمه: اگر در بلاد شاه خان های بزرگی وجود دارد شکر خدا که این جا نیز میرزا غفارخان را دارد.
بیت سوم: واعظی وعظ گهربارین آچاندا وعظ اوچون گوئیا کیم بیر صدفدیر اوندا گوهر کانی وار
ترجمه : واعظ وایقان وقتی برای وعظ دهان به موعظه می گشاید انگار که صدفی است که در کان جواهر در آن وجود دارد.
بیت چهارم: روضه خوانی بلبل آسا شوریلن ایلر فغان گلشن غمدور دئیه رلر، چون گل خندانی وار
ترجمه : زمانی که روضه خوان وایقانی مانند بلبل با شور فغان اغاز می کند مجلس مانند گلشن غمزده میشود چون گلهای خندانی وجود دارد. (گل خندان به گلی می گویند که خیلی رسیده است و با کمتر تکانی گلبرگ های آن می ریزد)
بیت پنجم:نیسگیل اولسون گَلمی یَن اشخاصه، چونکه دائماً مجلسینده چوخ گوزه ل چایی، گوزه ل قلیانی وار.
ترجمه : نیسگیل باشد به اشخاصی که به مجالس وایقان نیامده اند.دراین مجالس چایی و قلیانهای زیبایی وجود دارد. (نیسگیل یک کلمۀ ترکی است که معادل کامل فارسی برای آن وجود ندارد. کاربرد این کلمه زمانی است که فردی به چیزی دسترسی دارد و در عین حالی که خودش خیلی آن را دوست دارد، آرزو می کند که کسان دیگری هم که ایشان به آنها علاقمند است به آن چیز دسترسی داشته باشند و از آن استفاده کنند. اگر آن چیز غذا باشد طرف معمولاً لقمه ای از آن انتخاب می کند و به فرد دلخواهش می فرستد. به این لقمه در ترکی "نیسگیل تیکه" می گویند.)
بیت ششم : بو کفایت دور اونون شأنینده با اخلاص دل شاه مظلومان یولوندا گون به گون احسانی وار
ترجمه: در تعریف شأن وایقان همین بس که در راه شاه مظلومان هروز سفره احسانی از روی اخلاص گشوده می شود.
4 – دکتر زهتابی از قول مرحوم میرزا صالح صاحبی نیز یک قطعه از سروده های کربلایی آدم آورده و از آن مرحوم نقل نموده که شاعر مزبوراین قطعه را برای بقالی به نام محمد نبی سروده که به او قند کم فروشی می کرده است. این شعر در بحر متقارب است بنابراین بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول بخوانید.
بیت اول : غرض مختصر ایله مَک مطلبی سیزین محضریزده محمد نبی
ترجمه: غرض این است که در محضر شما ای محمد نبی مطلب را مختصر بیان نمایم.
بیت دوم : که هر قدر قند آلمیشام کم گلیر منی محو ایدیب بو سوزون مُعرَبی
ترجمه: هر قدر از تو قند می خرم کم میآید. مُعرب این سخن مرا مبهوت نموده است. (معرب به حرکت حروف آخرکلمات عربی اطلاق می گردد، که در نحو عربی در معنا تأثیر می گذارد و نقش نحوی کلمه را در جمله معین می سازد مثلاً اعراب آخر کلمات در حالت فاعلی ضمه و در حالت مفعولی فتحه و در حالت مضاف الیهی کسره می شود. مبهم بودن معرب یک کلمه نیز ضرب المثل است و کنایه از سر در نیاوردن از امری است.)
بیت سوم : دئدیم قنده ای ماه سیما نیه بیله کم گلیر سن؟ فداک ابیً
ترجمه : به قند گفتم که ای ماه سیما پدرم فدای تو باشد چرا کم می آیی؟
بیت چهارم : سنین منشأین نی دی ، نی دوز اولار دئدی آه از شعلۀ لبلبی
ترجمه به قند گفتم که منشأ تو نی است و نی هم هیشه راست است. نی جواب داد درست است اما امان از شعلۀ لبلبی ( کنایه از این است که قند گناهی ندارد چون تبار او که نی است درست می باشد ولی ایراد ا ز شعله است که تبارش سوزاندن و خاکستر شدن است.)
5 – یک غزل دیگراز شاعرمان به عنوان نمونه در این مقال درج کرده و بحث راجع به شرح حال مرحوم آدم را به پایان می برم. این غزل را او در زمان انقلاب مشروطیت سروده و حاکی از اوضاع آن دوره می باشد: شعر در بحر رمل است بنابراین در این وزن بخوانید: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن. البته مصرع اول از نظر وزن اشکال دارد و احتمالاً کلمه ای افتاده است.
بیت اول : هرزمان که مرغ دل یاد بهار ایدر یار وصفینله سیزیلدار شکر بر هجران ایدر
بیت دوم : سسلییَردی باغبان! گَل غافل اولما باغدن بیله کیم، گلچین داراشمیش گلشنی ویران ایدر؟
ترجمه : دو بیت فوق موقوف المعنی است بنابراین باید پشت سرهم معنی شوند : هر زمانی که مرغ دل به یاد بهار می افتد و در وصف یار که ازاو جداگشته ناله میکند اما باز به وضع موجود که هجران است شکر میگذارد وفریاد میزند که ای باغبان از باغ غافل مباش برای اینکه تا کنون چه کسی دیده که گلچین اینگونه گلشن را ویران نماید.
بیت سوم: ال تاپیپ زاغ و زغن قویسا قدم گلزاریمه گُل سولار بلبللر آغلار ناله و افغان ایدر
ترجمه : اگر زاغ و زغن به گلزارمان دست پیدا کنند گلها پژمرده می شوند و بلبلها به گریه می افتند و ناله و افغان سر می دهند. (زاغ و زغن اشاره به دخالت اجنبی ها در کشور است)
بیت چهارم: کشورایران کیمین یوخ یئر اوزونده خاک پاک بو همایون یوردو اما خارجی ویران ایدر
ترجمه : در روی کره زمین خاک پاکی مثل ایران وجود ندارد اما حیف که این کشور را خارجی ویران می سازد.
بیت پنجم : قالمیشیق بیداد الینده یوخدو بیر داده یئتن بیر بئله ظلمه نئجه تاب و توان انسان ایدر
ترجمه : در دست افراد ظالم گرفتار شده ایم و فریادرسی وجود ندارد. به چنین ظلمی چگونه انسان میتواند تاب و توان داشته باشد.
بیت ششم: هرکسین قلبینده وار حب الوطن ناموس دین بو وطن توپراغینه جانین گلیب قربان ایدر
ترجمه هرکسی که حب وطن و ناموس دین داشته باشد به خاک این وطن جان خود را قربان می کند .
بیت هفتم : یاده دوشمز بیر گلستان و گول و باغ و چمن آدمین عمرون یقین بو فکرلر تالان ایدر
دیگر گلستان، گل ، باغ وچمن به یاد نمی افتد و این فکرها عمر "آدم" را به تاراج می برد. (تلف می کند.)
زنده نگه داشتن یاد ایام،افراد و مکان هایی که باخاطرات ما عجین شده است نه تنها از حلاوت خاصی برخوردار است بلکه پاسداری از آنها و ظیفه ایست که هر کس در حد توانایی خود ملزم به انجام آن است. من در وایقان –آبادی ای از توابع شهرستان شبستر-در سال 1323 متولد شده ام . روز های زیبایی از زندگیم را در آنجا گذرانده ام.خاطراتی که بعضا منحصر به فرد نیز میباشند برای من در آن ایام شکل گرفته که فرصت را مغتنم شمرده و ضمن معرفی این آبادی برای خوانندگان ، تعدادی از آنها را نیز مختصرا بیان خواهم کرد.