مقدمه:

خداوند فطرت انسان را موزون آفریده است. لذت بردن از پدیده های منظم و موزون در سرشت انسان نهفته است و مانند هرصفت غریزی در نهاد انسان وجود دارد. این سرشت نیز به وسیلۀ آموزش می تواند تقویت شود ولی اصل آن فطری است.

شنوندۀ یک آواز و یک آهنگ بدون اینکه هیچ آموزشی دیده باشد از شنیدن آن محظوظ می شود و هرچه آهنگ موزون تر باشد لذت بردن انسان از آن بیشتر است. اگر آهنگی از نظم اصلی خود خارج شود، شنونده با وجود اینکه هیچگونه اطلاعاتی از فن موسیقی ندارد متوجه می شود که آواز یا آهنگ از ریتم اصلی خارج شد، برای شنونده نه تنها شنیدن آن لذت نمی دهد بلکه موجب آزار روانش می گردد. انسانها هم فرق نمی کند از هر ملیت یا نژاد باشند این احساس برایشان وجود دارد. تنها تفاوت این است که روان انسانها با توجه به اینکه در کدام موقعیت قرار گیرد با آهنگ های آن محیط انطباق پیدا می کند همانگونه که در مورد غذاها ذائقۀ انسان به تناسب محیط شکل می گیرد در مورد موسیقی نیز همین اصل وجود دارد. هر قومی متناسب با محیط خود با انواع آهنگها خو می گیرد ولی همۀ آنها از یک اصل تبعیت می کنند و آن اصل موزون بودن است.

موضوع فوق در مورد شعر نیز مصداق دارد شعری برای شنونده خوشآیند است که موزون باشد. شنونده ممکن است که از صناعات ادبی هیچگونه اطلاعی نداشته باشد کما اینکه در اکثر موارد اینگونه است ولی به محض اینکه در شعری نا هماهنگی باشد به آن پی می برد. حتی خود سرایندگان اشعار نیز اکثر از فنون ادبی بی اطلاعند ولی خیلی افراد کم سوادی هستند که اشعار بسیار موزون می سرایند و افراد خیلی باسواد و آشنا به صناعات ادبی هستند که قادر به سرودن یک بیت شعر هم نیستند. اما اگر کسی که شعر می سراید خودش تا حدی آشنا به اصول باشد شعرش بی نقص تر خواهد بود.

قصد من از نوشتن این مطلب آن نیست که یک دورۀ عروض بنویسم چون خود آن یک علم است وباید در محضر اساتید یاد گرفت. مقصود من از نوشتن این مطالب همانگونه که عنوان مطلب را انتخاب نمودم این است که به این سؤال پاسخ دهم کدام وزن شعری برای شنونده اشعار فارسی صرفنظر از محتوای آن گوارا است و شعرای نام آور ما اکثراً کدام  اوزان را برای سرودن اشعار خود انتخاب نموده اند؟.                                                     

اصولاً اوزان شعری فارسی بعد از اسلام از اوزان عروضی اعراب اقتباس شده است ولی روحیه ظریف ایرانی تغییراتی در آن ایجاد کرده که با روحیه ایرانی سازگارتر باشد. مانند خط فارسی که از خط عربی اقتباس شده ولی ظرافت روحیه ایرانی آن را بسیار زیبا نموده و خط نستعلیق یا شکسته ایرانی مخصوص خط فارسی است که مانند یک نقاشی زیبا بسیار چشم نواز است که در خط عربی نظیر آن را نمی توان پیدا کرد.

خوشایند ترین اوزان عروضی در اشعار فارسی کدامند؟

اوزان عروضی شعر در زبان فارسی عربی مجموعاً نوزده تا ست:

کامل، وافر، مدید، طویل، بسیط، رجز، هزج، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، غریب، قریب، خفیف، مشاکل ، متقارب و متدارک

از بحور فوق پنج بحر کامل، وافر، مدید، طویل و بسیط  مخصوص زبان عربی است و شعرای فارسی زبان فقط به صورت تفنن مهارت آزمایی کرده اند. پس اشعار زبان فارسی در چهارده بحر دیگر سروده شده اند. این بحور چهارده گانه نیز ممکن است به صورت سالم یا مزاحف به کار رفته باشند و غیر از رجز و هزج و رمل که هم سالم و هم ازاحیف آنها برای فارسی زبانان خوشایند است در مورد سایر بحور انواع سالم چندان کاربرد نداشته بلکه ازاحیفشان گوارای طبع فارسی زبانان است.

1) بحر رجز: هر مصرع این بحر تکرارچهار بار مستفعلن است، مانند بیت زیر:

·        رجز سالم:

ای ساربان / آهسته ران /  کارام جا /  نم می رود/       

  (مستفعلن)، (مستفعلن)، (مستفعلن)، (مستفعلن)،          

 این دل که با / خود داشتم /  بادلســــتا /  نم می رود /                

    (مستفعلن)، (مستفعلن) (مستفعلن)، (مستفعلن)،

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:                

   تن تن تنن / تن تن تنن / تن تن تنن / تن تن تنن /

مزاحفات این بحر می تواند در هر مصرع چهار بار مفاعلن یا چهار بار مفتعلن  یا چهار بار مخلوطی از مسستفعلن، مفاعلن و مفتعلن باشد. ولی

مزاحفات این بحر زیاد متداول نیست.

2) بحر هزج : هر مصرع این بحر تکرار چهار یا سه بار مفاعیلن است، مانند ابیات زیر:

·        هزج سالم: مانند این شعر حافظ

مـرا درمن (مفاعیلن)، زِلِ جانان (مفاعیلن)، چه امن و عِی (مفاعیلن)، شِ چون هردم (مفاعیلن)

جرس فریا (مفاعیلن)، دِمی دارد (مفاعیلن)، که بربنـــــدی (مفاعیلن) دِ محمــــــــــلها (مفاعیلن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:         

   تنن تن تن / تنن تن تن / تنن تن تن / تنن تن تن /

 مقبولترین مزاحفات این بحر ممکن است اکثراً به صورت ترکیبی از سه یا چهاربار مخلوطی از مفاعیلن، مفاعلن، مفعولُ، مفاعیلُ، فعولُن یا فعولان باشند.

·        مانند این بیت از حافظ:

کس نیست (مفعولُ)، که افتــاده (مفاعیلُ)، یِ آن زلفِ (مفاعیلُ)، دوتا نیست (فعولان)

در رهـگُ (مفعولُ)، ذر کیست (مفاعیلُ)، که دامی زِ (مفاعیلُ)، بـــلا نیست (فعولان)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:        

تن تنتُ / تنن تنتُ / تنن تنتُ / تنن تان /

رباعیات خیام بحر هزج اخرب است که برای فارسی زبانان خیلی خوشایند است:

از دی که (مفعولُ)، گذشت هی (مفاعلن)، چ از او یاد(مفاعیلُ)، مکن (فعل)

فردا کـــه (مفعولُ)، نیا مده اس (مفاعلن)، ت فـــریاد (مفاعیلُ)، مکن (فعل)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:      

تن تنتُ / تنن تنن / تنن تنتُ / تنن /

مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری و مثنوی خسرو شیرین نظامی بروزن هزج و هر مصرع آنها بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن یا (فعولان) است و مثنوی لیلی مجنون نظامی نیز در بحر هزج و بروزن مفعول مفاعلن فعولن است.

3) بحر رمل: این بحر تکرار چهار یا سه بار فاعلاتن می باشد، مانند ابیات زیر:

·        بحر رمل سالم:

باز در پو (فاعلاتن)، شـید گیتی (فاعلاتن)، تازه و رن (فاعلاتن)، گین قبایی (فاعلاتن)

عالمی را (فاعلاتن)، کرد مشکین (فاعلاتن)، بـوی زلف (فاعلاتن)، آشـنایی (فاعلاتن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:     

تن تنن تن/ تن تنن تن / تن تنن تن / تن تنن تن /

·        مقبولترین مزاحفات این بحر می تواند به صورت ترکیبی از فاعلاتن، فعلاتن، فاعلن، فاعلان، فعلان باشد. هر مصرع ازمثنوی مولوی بروزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن یار(فاعلان) می باشد:

از نیستان (فاعلاتن)، تامــــــرابب (فاعلاتن)، ریده اند (فاعلان)

ازنفیــــرم (فاعلاتن)، مردو زن نا( فاعلاتن)، لـیده اند (فاعلان)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:      

تن تنن تن/ تن تنن تن / تن تنان /

این بحر یکی از بحوری است که حافظ برای تعداد کثیری از غزلیات خود انتخاب کرده است. (شاید هشتاد در صد غزلیات حافظ در چهار بحر رمل، مضارع ، مجتث و خفیف است.)

دوش دیدم (فاعلاتن)، که ملائک (فعلاتن)، درمیـــــخا (فعلاتن)، نه زدند (فعلان )

گـــــــل آدم (فعلاتن)، بســـرشتن (فعلاتن)، د و به پیما (فعلاتن)، نه زدند (فعلان)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

تنِنَن تن/ تنِنَن تن/ تنِنَن تن/ تنِنان /

4) بحر مضارع: این بحر در هر مصرع تکرار دو بار مفاعیلن فاعلاتن ا ست معمولاً نوع سالم این بحر کمتر کار برد دارد و لی دو نوع از مزاحفات آن از خوشآیند ترین بحور اشعار فارسی است. یکی از این مزاحفات این بحر در هر مصرع تکرار دوبار مفعولُ فاعلاتن است مانند این بیت حافظ:

دل میـرَ (مفعولُ)، ود زدستم (فاعلاتن)، صاحب دِ (مفعولُ)، لان خدارا (فاعلاتن)

دردا که (مفعولُ)، راز پنهان (فاعلاتن)، خواهد شُ (مفعولُ)، دِ آشکارا (فاعلاتن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

   تن تنتُ/ تن تنن تن / تن تنتُ/ تن تنن تن /

و دیگر از مزاحفات خوش آیند این بحر این وزن است " مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن" است مانند این بیت از حافظ:

صوفی بِ (مفعولُ)، یـــــا که آیِ (فاعلاتُ)، نه صافیست (مفاعیلُ)، جام را ( فاعلن)

تا بِــــنگَ (مفعولُ)، ری صفا یِ (فاعلاتُ)، مــــی لعـــلِ (مفاعیلُ)، فــام را ( فاعلن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:     

 تن تنتُ/ تن تنن تُ / تنن تنتُ/ تن تنن /

5) بحر مجتث: هر مصرع این بحر تکرار دو بار مستفعلن فاعلاتن است ولی سالم این بحر در فارسی خوشآیند نیست اما یکی از مزاحفات آن که بر وزن "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" از خوشایند ترین بحور اشعار فارسی است و تعداد زیادی از غزلیات حافظ، سعدی، شمس تبریزی و شهریار در این وزن سروده شده است. مانند این بیت از حافظ:

ستاره ای (مفاعلن)، بدرخشی (فعلاتن)، دِمــاه مج (مفاعلن)، لس شد (فع لن)

دلِ رمــی (مفاعلن)، دۀ ما را (فعلاتن)، انیس و مو(مفاعلن)، نس شد (فع لن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

  تنن تنن/ تَنِنَن تن / تنن تنن/ تن تن/

6) بحر سریع: وزن هر مصرع این بحر مستفعلن مستفعلن مفعولاتُ می باشد ولی سالم این بحر در اشعلر فارسی خوشآیند نیست ولی دو نوع از مزاحفات آن بسیار خوشآیند است. وزن این مزاحفات "مفتعلن مفتعلن فاعلن" یا "مفاعلن مفاعلن فاعلن" است. مثنوی مخزن الاسرار نظامی نمونۀ خوبی از این وزن است:

ای همه هس (مفتعلن)، تـی زتو پی (مفتعلن)، دا شده (فاعلن)

خاک ضـعی (مفتعلن)، ف ازتو توا (مفتعلن)، نا شده (فاعلن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:  

    تن تنِتُن / تن تنِتُن / تن تنن/

اثر ماندگار حیدر بابا به ترکی نیز در این وزن سروده شده است بعد از شهریار بسیاری از شعرای ترکی زبان به اقتفای ایشان منظومه هایی در این وزن سروده اند. البته بعضی از شعرای ترک زبان دو نوع ازاحیف فوق را به صورت مخلوط به کار برده اند یعنی وزن بعضی مصرع ها در یک منظومه مفتعلن مفتعلن فاعلن و بعضی دیگر مفاعلن مفاعلن فاعلن می باشد. گرچه این یک نقص است ولی به علت یکسان بودن آهنگ هر دو نوع ازاحیف فوق از نظر شنونده اختلال زیادی ایجاد نمی نماید.  

7) بحر خفیف : هر مصرع سالم این بحر فاعلاتن مستفع لن فاعلاتن می باشد ولی سالم این بحر در اشعار فارسی خوشآیند نیست یکی از مزاحف آن بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلان بسیار زیبا و دلنشین است. نظامی مثنوی هفت پیکر را در این وزن سروده است. مانند این بیت

ای برآرن (فاعلاتن)، دۀ ســــــپه (مفاعلن)، رِبلند (فعلان)

انجم افرو (فاعلاتن)، ز و انجمن (مفاعلن)، پیوند (فعلان)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:   

   تن تنن تن / تنن تنن / تننان/

این بیت از حافظ در بحر خفیف است:

گر چه ما بن (فاعلاتن)، دگــــــان پـــــا(مفاعلن)، دِشهیم (فعلان)

پا دشـــــــاها (فاعلاتن)، نِ ملک صب (مفاعلن)، حِ گهیم (فعلان)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:      

 تن تنن تن / تنن تنن / تننان/

8) بحر متقارب: هر مصرع این بحر چهار بار تکرار فعولن است مانند این بیت از ناصر خسرو:

درخـــتِ (فعولن)، تو گر با ( فعولن)، رِ دانش (فعولن)، بگیـــرد (فعولن)

به زیر آ (فعولن)، وری چر( فعولن)، خِ نیـــلو (فعولن)، فری را (فعولن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:   

  تنن تن / تنن تن / تنن تن / تنن تن /

اما ازاحیف این وزن که بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول (یا فَعَل)  است در زبان فارسی بسیار خوشآیند است. شاهنامۀ فردوسی، بوستان سعدی و شرفنامه و اقبالنامه نظامی براین وزن است مانند این بیت از شاهنامه:

تــــوانا  (فعولن)، بود هر (فعولن)، که دانا ( فعولن)، بود (فعل)

به دانش (فعولن)، دلِ پــی(فعولن)، رِبــرنا ( فعولن)، بود (فعل)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:  

  تنن تن / تنن تن / تنن تن / تنن /

گرچه کسی تحقیق نکرده است ولی احتمال می دهم:

·        بیش از هشتاد در صد اشعار فارسی در اوزان سالم یا مزاحفات هشت بحری است که در بالا توضیح دادم.

·        حدود پانزده در صد نیز در انواع سالم یا ازاحیف بحور منسرح، مقتضب، غریب، قریب، مشاکل و متدارک  ویا سایر مزاحفات هشت بحری می باشد که در بالا توضیح دادم.

·        کمتر از پنج در صد موارد در اوزان نادر سروده شده بیشتر از بابت مهارت آزمایی شعرا بود این نوع اشعار به مذاق فارسی زبانان خوش آیند نیست.

9 - بحر متدارک که هر مصرع آن تکرار چهار بار فاعلن است در اشعار ترکی بیشتر متداول است این وزن یک آهنگ ضربی دارد. دوستی دارم به نام آقای عالیفرد که اهل تیل از شهرستان شبستر است دیوان خود را که به نام باغستان است قبل از چاپ به من داد مطالعه نمایم تعداد کثیری از اشعار ایشان به ترکی یا فارسی بر وزن متدارک یعنی بر وزن "فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن یا (فع)"  بود. بیت زیر از دیوان ایشان است:

عشقت ای (فاعلن)، نازنیــــن (فاعلن)، از نـها (فاعلن)، ن و شهود (فاعلن)

آتشـــــــــم (فاعلن)، زد زسر (فاعلن)، تا به پا (فاعلن)، تار و پــود (فاعلن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

 تن تنن / تن تنن / تن تنن / تن تنن /

10 - بحر منسرح که هر مصرع آن تکرار دو بار مستفعلن مفعولاتُ است ولی سالم آن در زبان فارسی خوشآیند نیست یکی از مزاحف آن یعنی " مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن برای اشعار فارسی زیبا است، مانند این بیت از حافظ:

حیدر شــــــر(مفتعلن)، ع و کرم (فاعلن)،  بــازو و اح ( مفتعلن)، سان توست (فاعلن)

کاین در رو (مفتعلن)، زی گشاد (فاعلن)،  وان در خی ( مفتعلن)، برگشــــــاد (فاعلن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

 تن تنِتَن / تن تنن / تن تنِتَن / تن تنن /

11 - بحر مقتضب: هر مصرع این بحر شامل دو بار تکرار مفعولاتَ مستفعلن است ولی سالم آن در زبان فارسی خوشآیند نیست ازاحیف آن نیز دو بار فاعلاتَ مفعولن یا فاعلات مفتعلن است که کمابیش بعضی شعرا در این وزن شعر سروده اند. مانند این بیت از حافظ

وقــــت را غ (فاعلاتُ)، نیمـت دان (مفعولن)، آن قـــدر که (فاعلاتُ)، بتوانی (مفعولن)

حاصل از ج (فاعلاتُ)، هان ای دل(مفعولن)، یک دم است (فاعلاتُ)، تا دانی(مفعولن)

آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است:    

  تن تنَنتُ / تن تن تن / تن تنَنتُ / تن تن تن /

12 - بحر غریب: هر مصرع این بحر بر وزن فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن است ولی سالم آن در زبان فارسی خوشآیند نیست ازاحیف آن نیز بر وزن فعلاتن فعلاتن مفاعلن است که کمابیش بعضی شعرا در این وزن شعر سروده اند.

13 - بحر قریب: هر مصرع این بحر بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فاعلاتن است ولی سالم آن در زبان فارسی خوشآیند نیست ازاحیف آن نیز بر وزن مفاعیلُ مفاعیلُ فاعلن است که کمابیش بعضی شعرا در این وزن شعر سروده اند.

14 بحر مشاکل: هر مصرع این بحر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن است ولی سالم آن در زبان فارسی خوشآیند نیست ازاحیف آن نیزبر وزن فاعلاتُ مفاعیلُ مفاعیل است که کمابیش بعضی شعرا در این وزن شعر سروده اند.