ادامه قناتها(قسمت دوم)
در زمان قدیم یعنی حدود سی الی چهل سال قبل اهالی روستاها در خانه رشته درست می کردند وتهیه رشته که معمولا در فصل پاییز بود طی مراسم خاصی انجام می شد که مختصری از آن را در اینجا می آورم. شب قبل از روز مراسم تهیه رشته، خمیری درست می کردند و این خمیر را برای این که خوب وَر بیاید پارچه ای رویش می انداختند و چند نفر که اکثراً دختران جوان بودند روی این خمیر می رفتند و مرتباً پا می زدند و این کار حدود یک ساعت طول می کشید. البته در ضمن انجام این کار می گفتند و می خندیدند. خمیری که به این ترتیب تهیه می شد در ظرف های سفالی بزرگ که مخصوص همین کار بود و گنجایش حدود بیست کیلو خمیررا داشت می گذاشتند و در جای خنک نگه می داشتند تا صبح خمیر در این ظروف می ماند و تخمیر می گردید به نحوی که حجم خمیر تقریباً یک ونیم برابر میگردید. صبح که می شد همسایه ها و فامیل ها که از قبل دعوت شده بودند برای بریدن خمیر و تهیه رشته می آمدند در بین این افراد یکی که استاد کار بود با یک طریقه خاصی خمیر را روی یک تخته وَردَنه می کرد و سپس با کارد بلندی که آنهم مخصوص این کار بود به صورت رشته هایی می برید و خانم های دیگر هم در دور سفره بزرگی نشسته بودند این رشته هارا طول آنها کوتاه بود به طرز خاصی تکان می دادند تا طول رشته به بیش از یک متر می رسید سپس این رشته ها را روی چوب هایی که مخصوص این کار بود می گذاشتند و ازمحل مخصوصی می آویختند تا خشک شود. این مراسم تهیه رشته در یک فضای بسیار شاد و بگو وبخند اجرا می شد و شادی آن از یک مجلس عروسی کمتر نبود. لذا کسی که از چند روز قبل به این مراسم دعوت می شد بسیار شاد و خوشحال بود. مدت یک روز این رشته ها که به صورت خمیر بود در هوای آزاد خشک می شد سپس در ظروف مخصوصی که برای نگهداری رشته بود نگهداری می شد و در طول سال از آن برای تهیه آش رشته که از غذاهای متداول بود استفاده می شد. بخشی از این رشته هارا نیز در روزی که نان می پختند تفت می دادند تا سرخ شود و اسم آن را" رشته قرمز" می گفتند از این رشته نیز آش مخصوصی می پختند که خیلی خوشمزه بود. ضمناً از این رشته غذایی به نام "رشته پلو" نیزتهیه می شد.
واقعاً مردم در آن ایام چقدر با صفا و سادگی زندگی می کردند و با همه محدودیت ها چقدر از زندگی خود لذت می بردند.
11 – قنات باقرآباد. این قنات زود تر از قناتهای دیگر خشک شد و قسمت اعظم این قنات متعلق به ورثه نظام الدوله بود و در موقع رفع ادعای ورثه نظام الدوله یعنی رفیعه خانم جزو املاکی بوده که به یازده نفر نمایندگان مردم وایقان فروخته شده است و در متن سندی که تنظیم شده است نام این قنات با اراضی مربوطه آمده است.
12 و 13 - قناتهای خلف و لطیف : این دو قنات در غربی ترین منطقه اراضی وایقان قرار داشتند. چاهها و مظهر دو قنات به هم نزدیک بودند. آب انها نیز اغلب باهم در یک نهر جاری می شد و به صورت ترکیبی باغات و مزارع را آبیاری می کرد. می گفتند خلف و لطیف دو برادر بودند و این دو قنات را بطور همزمان کنده بودند. آب قنات لطیف گوارا و بسیار خنک بود و کسانی که در غرب آبادی به کار کشاورزی مشغول بودند مخصوصا در ایام درو نمودن مزارع یا خرمن کوبی از این قنات آب می بردند.
تعداد سیزده قناتی که شرح داده شد ردیف اول قنات های وایقان بود. یک رشته قنات های دیگر بود که اولین چاه آنها از قسمت مسکونی وایقان شروع می شد و در اراضی قسمت جنوبی وایقان به سطح زمین می رسید. به این قناتها که تعداد چاهها یشان کمتر بود و معمولاً دِبی آبی کمتری نیز داشتند اصطلاحاً "براب "می گفتند. آب براب ها برای خوردن زیاد گوارا نبود ولی برای مزارع مخصوصاً کاشت یونجه بسیار مناسب بود. تعداد براب ها بیش از ده تا بود مشهورترین آنها عبارتند از: (1) براب توکّل که مادر چاه آن در محله پایین بود. این براب زودتر از براب های دیگر خشک شد. چاههای خشک شده و متروکه این براب خاک مخصوصی داشت که برای تصفیه شیره انگور که از آن دوشاب تهیه می کردند، استفاده می شد. بعداً درمورد نحوۀ تهیه دوشاب به تفصیل سخن خواهیم گفت. (2) براب قاضی که مادر چاه آن در محل درمانگاه قبلی وایقان بود و چاههای دیگر آن نیز در مسیر مسجد جامع قرار داشت. در میدان جلو مسجد جامع مَمَرّی برای این براب درست کرده بودند که آب مورد نیاز مسجد جامع را ازاین ممرّ بر میداشتند. (3) براب شکرعلی سلطان (4) براب حاجی نایب (5) براب خان (6) براب امین. براب اخیر را یکی از اجداد ما کنده بود و نام خانوادگی ما که "امین لو" است منتسب به این فرد است. پسوند "لو" در زبان ترکی که در انتهای بعضی از القاب ترکی وجود دارد به جای یای نسبت زبان فارسی است. مثلاً وقتی بخواهند بگویند فردی اهل تبریز است در زبان فارسی گفته می شود "تبریزی" و در زبان ترکی گفته می شود "تبریزلو". در زبان عامیانه نیز "لو" را به صورت "لی" تلفظ می نمایند ولی صحیح آن "لو" می باشد.
قنات پر آب دیگری نیز در بالا ترین نقطه اراضی وایقان وجود دارد که نام آن شرف الدین است. آب این قنات به اراضی که بسیار حاصلخیز است و باغات پردرختی وجود دارد جاری است. به این اراضی و باغات با توجه به نام این قنات شرف الدین گفته می شود. بین اراضی شرف الدین و آبادی وایقان فاصله حدود دو کیلومتر وجود دارد. دراین فاصله در زمان قدیم باغات ومزارع وجود نداشت. گاهی به صورت دیم گندم کاشته می شد. به این اراضی "کُده" می گفتند. که متعلق به کل اهالی وایقان بود. کدۀ غرب وایقان در سال ۱۳۴۰موقع بازسازی حمام تقسیم گردید و کدۀ شرق نیز در سال 1365 موقع آسفالت جاده وایقان به شبستر بین خانوارها تقسیم شد که موضوع آنها را بعداً به تفصیل بیان خواهم کرد