بیماریهای شایع و طب سنتی در وایقان
بیماریهای شایع و طب سنتی در وایقان
الف: بیماری های شایع
در ایام سابق در وایقان برخی بیماریها شیوع فراوانی داشت بعضی از آنها به علت عدم مراعات مسایل بهداشتی بود کما اینکه در آن ایام در آبادی های دیگر نیز مسایل بهداشتی کمتر مراعات می شد. برخی از این بیماری ها وابسته به وضعیت اقلیمی وایقان و بعضی هم مربوط به نوع مشاغل بود. تعدادی از بیماریها به صورت اپیدمی هر سال یا چند سال یکبارشیوع پیدا می کرد و منجر به تلفات زیادی می شد بعضی دیگر نیز به صورت آندمیک شیوع داشتند و بیماران مبتلا به علت مزمن شدن بیماری مزبور کارآیی خود را از دست می دادند.
از بیماریهایی که به صورت اپیدمی منجر به آسیب ها و عوارض غیر قابل جبران و یا تلفات زیادی می شد به موارد زیر اشاره می شود:
بیماری وبا: بیماری اسهالی شدید است که به علت از دست دادن آب و الکترولیت های بدن در عرض یکی دو روز شخص مبتلا را از پا در می آورد. در ایام سابق چون نحوۀ مدارا و معالجه را نمی دانستند شخصی که مبتلا به این بیماری می شد رهاییش تقریباً غیرممکن بود. یکی از اپیدمی های این بیماری در سال 1287 شمسی بود. مرحوم مادرم از قول پدرش نقل می کرد ، در آن سال به قدری این بیماری شایع گردید که مهلتی برای دفن کردن مردگان نبود به نحوی که گاهی مجبور می شدند چند جنازه را در یک قبر دفن کنند.
بیماری سرخک (قیزیلجا): این بیماری ویروسی است و مصونیت خوبی ایجاد می کند یعنی اگر کسی یک بار این بیماری را گرفت دیگر تا آخر عمرش به آن مبتلا نمی شود. بیماری بسیار مسری است و اگر در یک آبادی بچه ای مبتلا شد، سایر بچه هایی هم که قبلاً آن را نگرفته اند، به احتمال قوی مبتلا خواهند شد. خود بیماری معمولاً کشنده نیست و بعد از چند روز خود بخود بهبودی حاصل می شود. مرگ مبتلایان به سرخک اغلب به دلیل اضافه شدن عفونتهای دیگر مخصوصآ ذات الریه می باشد. سابقاً همه ساله تعداد زیادی کودک در وایقان به علت سرخک می مردند. یک بار ازگورستان محلۀ پایین عبور می کردم شاهد بودم در سه نقطه از گورستان قبر می کنند تا کودکانی که در اثر سرخک مرده اند را دفن کنند. معمولاً کمتر مادری بود که حداقل یک یا دوبچه اش را به علت سرخک از دست ندهد. تقریباً این پدیده به صورت یک روال عادی برای همه پذیرفته شده بود. فرزند اول من نیز در سال 1352 به علت ذات الریه در زمینۀ ابتلا به سرخک ، فوت نمود. در حال حاضر با اجرای برنامۀ واکسیناسون همگانی، بیماری سرخک در ایران ریشه کن گردیده است. در زیر اشعاری از مرحوم معجز شبستری که در رابطه با سرخک و آثار آن و اعتقادات مردم آن ایام می باشد می آورم. در این ابیات شاعر تذکری به شستن دستها و مضرات خوردن قوورمه نیز دارد.
دیدیم طبیبه علاجی نه دور قیزیلجانین که اولدی قتلینه باعث بش اون مین اوغلانین
دیدی بودردعلاج نا پذیره یوخدی دوا که بی وقوفیدی جاهل آناسی صبیانین
دوانی وئرمزآنا استخاره سیز طفله گرک حضورینه اول گئده او ملانین
اگر آخوندی دیه :بد دور دییه رتکذخاله آتین چوله بونی خیری یوخ بو درمانین
دئسه طبیب آپارما حمامه اوغلانی بویورگوره ک سوزینه کیم باخار اطبانین
آخوند دی یَرکه :آزالدارنفوسی دینسیزلیق قیزیلجادان خبری یوخدی ملا قوربانین
نفوسی مشورت واستخاره آرتیرماز قیزیلجا چکسه ال آرتارنفوسی ایرانین
هزارهزارقیزو اوغلان آپاردی بو ظالم خوشا سعادتنه مرده شور گورکانین
آنا یاخاســـینی ییــرتــار خـالا دییـــر ای وای ســـوای ناله ندر چاره ســـی مســــلمانین
نه دور سبب گوره سن بو قیزیلجه ی ملعـون آپارمیری قیزین اوغلین فرنگین آلمانیـن
جهت نه دور گوره سن توتمیری بوغازیندان ؟ چیچک قیزیلجا بوغاز آغریسی نصارانین ؟
جهت نه دور گــوره سـن گیتمـز انگلســـتانه ؟ یقیـن گلیـر خوشــونا بو دیــار بـی قـانون
نئجـه گیره ردی بـو آغـری ســنین عمـارتـوه اگــراولِیـــدی ای ایـران قـاپینـدا دربانیــن
ایدِیدی کاش آنـــالار اســـتخاره هــر ایشــــده قیزیلجادان ضــرری آز دَگُـل قوورمانیـن
اونــی ییه نده ده بیــر اســـــتخاره ایله باجــی سن ایندی که بیلیســن قدر وقیمتیـن جانین
دیدیــم تکـــذلره یو اول مبــارک اللریوی که ایستیسن گیده لاپ یاخشی یاغی شوربانین
دیدی بو عادت قوم فرنگده واردر بو بارده بیزه یوخدر که امری مولانین
بیماری آبله (چیچک): این بیماری نیز ویروسی است و خاصیت مصونیت زایی بالایی دارد. درجۀ کشندگی این بیماری به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به علت اضافه شدن بیماری های عفونی دیگر بر آن به طور نسبی زیاد بود. علاوه بر کشندگی، عوارض این بیماری ناگوار بود. مبتلایان به این بیماری دچار ضایعات پوستی می شدند و جای تاول های ناشی از بیماری در چهرۀ آنها تا آخر عمر باقی می ماند. به این افراد "چوپور" می گفتند. بدیهی است چوپور شدن به زیبایی افراد آسیب می رساند. همین موضوع منشأ ضرب المثلی شده است بدین مضمون "گوزه لیم چوخ گوزَلی دی ووردی چیچک ده چیخارتدی" یعنی خیلی زیبا بود حال آبله هم در آورد. کاربرد این ضرب المثل در جایی است که شخصی با یک کار مشکلی مواجه است یک مشکل دیگر نیز به آن اضافه می گردد. گاهی تاولها در روی قرنیه می زد و شخص را کور می کرد. من افرادی را در وایقان دیده بودم که به علت ابتلا به بیماری آبله کور شده بودند. از حدود هشتاد سال پیش واکسن این بیماری که در واقع تلقیح ویروس های ضغیف شده این بیماری بود متداول گردید. در مراحل اولیه مردم برای تلقیح واکسن آبله مقاومت داشتند و به علت عقاید خرافی آن را ضد دستورات اسلامی می دانستند و عقیده داشتند که این بیماری غیر قابل پیشگیری است ولی به تدریج به اثرات واکسیناسیون پی بردند و همه والدین کودکان خود را بر علیه این بیماری واکسینه کردند. در وایقان به تلقیح واکسن آبله "چیچک دویدورماق" می گفتند. این بیماری چندین سال است با اجرای واکسیناسیون همگانی ریشه کن گردیده است. در زیر ابیاتی ازقطعه شعری به نام "چیچک" از دیوان مرحوم معجز شبستری می آورم این ابیات بیانگر آثار و صدمات این بیماری و عقاید خرافی مردم و اصطلاحات مربوط به آبله می باشد.
ایکی قیز آلدین الیمدن بویادون قانه چیچه ک بیری بیر دانه دی رحم ایله بو اوغلانه چیچه ک
دئدیم اوغلانه چیچه ک دویدوراخ عورت دئدی یوخ اعتقاد ائیلمدیم منده او درمانه چیچه ک
تیتره رم برگ خزان تک گئجه لر تا به صباح ایکی قوربان کسه ره م گر گئده دریانه چیچه ک
خلق ائدیب خالق جان ای باجی هر درده دوا عاقلیله ایشی یوخ بند اولی نادانه چیچه ک
قبر قازماقدان اولوبدر ال ایاغی شَل و کوت بیزه رحم ایله میسن، رحم ائله گورکانه چیچه ک
گوزه لی چرکین ائدیب، ایلمه رسوای جهان قورخورام قیزلار الیندن قاچا تهرانه چیچه ک
قیزلارین شکوه سینی گر ائشیده شاه جهان باغلار او قوللاروی گونده ری زندانه چیچه ک
بو قیزی کیم آلاجاق قوینونا ای وای به من قاشی یوخ، کیپریکی یوخ، بنزه مز انسانه چیچه ک
گر چیچه ک یرلرینه سورته بو بیر پوط کیرشان یئنه گلمز صفته حیف اولا کرشانه چیچه ک
اوخشار آغلار آنالار، چون دییه ر ای وای بالا وای در و دیوار گلر ناله و افغانه چیچه ک
نه فرنگ ایله ایشین وار ، نه اوروسیله سنین اولموسان بند فقط ملت ایرانه چیچه ک
اود ووروب باشدان ایاغه عجمستانی قیریر نه آمرقانه گئدیرسن و نه آلمانه چیچه ک
قورخورام ایلیه غلمانه سرایت بو مرض بو اوشاقلار که گئدیر روضه و رضوانه چیچک
ئولمه لی چوخ قوجالار ارونق انزابده وار طفل معصوم آپاریرسان نیه دیوانه چیچه ک
اعتقاد ایله سه پیونده مسلمان، معجز بو قدر ایله مزآزار مسلمانه چیچه ک
پوط؛ واحد وزن است و تقریباً معادل 16 کیلو گرم می باشد.
بیماری کچلی: این بیماری قارچی است و در وایقان خیلی شیوع داشت. کمتر کسی بود که به بیماری کچلی مبتلا نشود. دختران با ابتلا به این بیماری گیسوان و زیبایی خود را از دست می دادند. راجع به این بیماری در بحث حمام وایقان به تفصیل نوشته ام بنابراین از تفصیل بیشتر صرفنظر می کنم.
تراخم (گوز قاریشماق): تراخم یک بیماری مسری چشم است که در اماکن پرگرد و غبار و کثیف پدید میآید.از علایم آن میتوان به سرخی و تورم سطح داخل پلکها و پیدایش دانههای کوچک خاکستری رنگی اشاره کرد. تراخم در پی آلودگی به باکتری کوچکی به نام "کلامیدیا تراکوماتیس" بوجود میآید. چنانچه این بیماری به سرعت معالجه نشود ممکن است موجب کوری شود. به علت شرایط اقلیمی یعنی وجود گرد و غبار زیاد و همچنین عدم مراعات بهداشت در اماکن عمومی این بیماری در وایقان شیوع داشت. داروهایی وجود داشت که به آن در وایقان "داری" می گفتند "داری" رنگهای مختلفی داشت به یک نوع آن که رنگش آبی سیر بود "جوهر داری سی" می گفتند. در محلات زنانی بودند که به چشم کودکان مبتلا "داری" می ریختند. در فصل تابستان خیلی از بچه ها را در کوچه می دیدم که دور چشمانشان به علت ریختن "داری" رنگی شده بود. بعضی ها هم چشمشان کور می شد یا به علت تشکیل اسکار پلکهایشان به بیرون بر می گشت و همیشه از چشمشان اشک ریزی داشتند.
بیماری مالاریا (قیزدیرما یا تب نوبه): این بیماری در وایقان خیلی شیوع داشت. دلیل آنهم این بود که وایقان خیلی پرآب بود و در داخل آبادی استخرهای زیادی وجود داشت و در قسمت جنوب روستا منطقه ای بود که به آن "چیمن" (چمن) می گفتند در این منطقه برکه ها و تالابهای زیادی وجود داشت که سرتاسر سال آب در آنها جمع می شد . در این محلها پشه های زیادی جمع می شد مخصوصآ پشۀ آنوفل در آن جا تخم ریزی می کرد. پشه ها با حیوانات به داخل آبادی می آمدند. انگل مالاریا که انگل دو زیست است و بخشی از زندگی خود را در بدن انسان و بخش دیگری را در بدن پشۀ آنوفل می گذراند در واقع دوره بلوغ و عمل لقاح آن در بدن پشه است.اما تکامل تخم های آن در کبد انسان و تکثیر تخم ها در داخل گلبول قرمز انسان است. با تکثیر تخم ها، گلوبولهای قرمز می ترکند. باترکیدن گلوبولهای قرمز مادۀ تب زا وارد خون شده و شخص تب و لرزمی کند و چون این کار هر سه روز یکبار انجام می شود پس شخص مبتلا هر سه روز یک بار تب و لرز دارد. به همین خاطر به این بیماری تب نوبه می گویند. مبتلایان به این بیماری به علت ترکیدن گلوبولها بتدریج کم خون شده و توان جسمیشان کاهش می یابد. در ایام قدیم مثل امروز داروهای مؤثر ضد مالاریا نبود بنابراین مبتلایان معالجه نمی شدند فقط کسانی که از استانبول می آمدند دارویی به نام "گنه گنه" می آوردند که دارویی بسیار تلخ بود. به همین سبب بود هر چیز تلخ را می گفتند انگار که گنه گنه است.
برای ریشه کن نمودن مالاریا محل تولید و تکثیر پشۀ آنوفل را باید از بین برد چون اگر پشه نباشد زنجیرۀ زندگی مالاریا شکسته شده و دیگر قادربه ادامۀ حیات نخواهد بود. در سال 1330 شمسی سازمان مبارزه وریشه کنی مالاریا با کمک اصل چهار برای سمپاشی خانه ها و برکه ها اقدام نمود. بعضی خانواده ها برای سمپاشی خانه شان مقاومت می کردند ولی با پخش فیلم ها و تبلیغات مقاومت شکسته شد و همه خانه ها و محل نگهداری حیوانات سمپاشی شدند.در مورد خشکاندن برکه ها هم اقدام نمودند. با این سمپاشی کلیه حشرات موذی ازبین رفتند و مردم وایقان فواید آن را دیدند و از سال بعد خودشان متقاضی سمپاشی شدند. دو بار دیگر در سالهای بعد سمپاشی با د.د.ت انجام شد و ریشۀ پشۀ آنوفل از بین رفت. وبیماری مالاریا نیز از وایقان رخت بر بست.
بیماری سل (بیماری دق = دیغلاماق): عامل این بیماری یک باسیل است.بیماری سل اکثر اعضای بدن را می تواند مبتلا کند و لی شایعترین آن، بیماری سل ریه است. میکرب این بیماری بسیار مقاوم است و می تواند با بستن کیست آهکی دور خودش سالهای سال زنده بماند. شخصی ممکن است در دورۀ کودکی یا نو جوانی به میکروب سل آلوده شود وبه علت توان جسمی در مقابل میکروب مقاومت بکند ولی میکروب در بدن او زنده مانده و در سن پیری یا ضعیف شدن به هر علتی، باسیل از کیستش بیرون آمده و او را به بیماری سل مبتلا می کند. این میکروب در مقابل دارو ها بسیار مقاوم است و تا سی سال قبل داروی مؤثری برای درمانش نبود. باسیل سل، ریه را زخمی می کند و انگار که ریه را می خورد و حفره هایی در آن ایجاد کرده و ظرفیت تنفسی را پایین می اورد و نهایتاً منجر به مرگ می گردد. بیماران مسلول سرفه های خلطی خون آلود دارند وگاهی خونریزی های خیلی شدید از ریه دارند.
در وایقان بیماری سل نسبتاً شایع بود و دلیل آنهم وجود کارگاههای قالیبافی بود. معمولاً کارگاههای قالیبافی را از روی نا آگاهی در تاریکترین و بد ترین مکانها ایجاد می کردند به این کارگاهها آفتاب نمی تابید و اکثر کارگران این کارگاهها نیز بچه های کوچک از سن شش تا بیست سالگی بودند کار طاقت فرسا، عدم تغذیه مناسب، گرد و خاک زیاد ناشی از قالی ها و بالاتر ازهمه عدم تابش خورشید به کارگاه، کودکان را در معرض ابتلا به بیماری سل قرار می داد. بچه های سالم در کنار افراد مسلول در تخته بندِ دار قالی زانو به زانو می نشستند. سرفه های افراد مسلول میکروب را در هوا پخش و کودکان سالم را مبتلا می نمود. در آن ایام داروهای مؤثری هم نبود بنابراین نجات مبتلایان از چنگال این بیماری بسیار سخت بود. خوشبختانه در سالهای اخیر به علت تعطیل شدن کارگاههای قالیبافی و یا بهداشتی شدن کارگاههای موجود، واکسیناسیون با ب.ث.ژ و کشف داروهای مؤثر، این بیماری را در اکثر نقاط کشور ازبین برده و در وایقان نیز کمتر کسی را من می شناسم که در حال حاضربه بیماری سل مبتلا باشد.
راشی تیسم: این بیماری به علت کمبود ویتامین "دی" ایجاد می شود. در این بیماری در استخوانها کلسیم رسوب نکرده، لذا استخوانها نرم می شود. مخصوصآ کودکانی که در سنین رشد هستند در صورت ابتلا به این بیماری استخوانهایشان نرم و از حالت طبیعی خارج می شود. در دختران باعث تنگی لگن شده و در آینده بارداری آنها را مشکل می سازد. استخوانهای ساق و ران تحمل وزن بدن را نکرده در نتیجه خم می شوند و حالت قوسی به خود می گیرند. استخوانهای قفسۀ سینه و مهره ها نرم می شوند و در نتیجه شکل قفسه تغییر می کند.
در وایقان این بیماری در کودکان خیلی شایع بود و دلیل آن و جود کارخانه های قالیبافی بود. چون کودکان در سنین رشد در کارگاههایی که آفتاب به آن نمی تابید، کار می کردند همچنین نشستن های ناجور روی تخته بندِ دار قالی و عدم تغذیه مناسب مزید بر علت بود لذا کودکان زیادی مبتلا به راشی تیسم می شدند. خوشبختانه در حال حاضر تعداد کارگاههای قالیبافی کمتر شده و آنهایی هم که دایر است در مکانهای آفتابگیر است ضمناً مثل سابق کودکان خیلی کم سن و سال به کار گرفته نمی شوند به همین جهت این بیماری نیز از بین رفته و اگر هم باشد انواع شدید آن وجود ندارد.
بیماریهای انگلی روده: بیماریهای انگلی روده در وایقان خیلی شایع بود. کمتر کسی بود که حد اقل یک بیماری انگلی روده ای نداشته باشد شایعترین آنها کرم آسکاریس و اُکسیور بود:
کرم آسکاریس (یِکه قورت): این انگل کرمی است که حدود ده الی بیست سانتیمتر طول دارد و در روده انسان زندگی کرده و از غذای هضم شده و آمادۀ جذب، استفاده می کند. بیماران مبتلا با وجود اینکه غذای کافی می خورند ولی شیرۀ آن وارد خونشان نشده و به همین دلیل ضعیف و ناتوان می شوند. چون این انگل مواد پروتئینی آمادۀ جذب شخص مبتلا می خورد بنابراین مانع رسیدن پروتیین به خون بیمار می گردد به همین دلیل شخص مبتلا به علت فقر پروتئنی قیافۀ باد کرده دارد. چرخۀ زندگی این انگل بدین ترتیب است که کرم در رودۀ انسان به بلوغ رسیده و تخم ریزی می کند. این تخم ها نمی توانند به کرم تبدیل شوند و باید روندی را طی کنند تا تبدیل به کرم شوند. تخم ها توسط مدفوع انسان دفع شده و بعد از اینکه حدود یک ماه در بیرون از روده انسان ماندند تکامل پیدا کرده و آلوده کننده می شوند. و چون در ایام سابق از مدفوع انسان برای صیفی جات به عنوان کود استفاده می شد که به آن در وایقان "آلاهیز" می گفتند این تخم ها همراه سبزیجات توسط انسانها خورده می شدند. پوستۀ تخمها با شیرۀ اسیدی معده شکافته و نطفۀ آن وارد خون شده و پس ازعبور از ریه تبدیل به لارو گردیده و همراه خلط مجدداً به روده وارد و تبدیل به کرم می شود. اکثر مردم وایقان سالیانه یک بار داروی ضد کرم (قورت جوهری) می خوردند. در حال حاضر به علت عدم استفاده از کود انسانی چرخۀ زندگی انگل شکسته شده و دیگر این بیماری وجود ندارد.
کرم اُکسیور (نارین قورت): این کرم در انتهای روده بزرگ و در راست روده و نزدیک مقعد زندگی می کند. اندازه این کرم ها حدود نیم تا یک سانتی متر می باشد. تخم این انگل نیز خارج از روده باید به حد بلوغ برسد تا آلوده کننده شود. این روند در اطراف مقعد انجام و با تماس دست با محل مزبور و اکثراً در لای ناخن ها مجدداً از طریق دهان وارد روده شده و شخص را آلوده می کنند به عبارتی در مورد این کرم خاصیت خود آلودگی وجود دارد. گرچه با مراعات مسایل بهداشتی تا حدی شیوع این بیماری کاسته شده ولی به علت امکان خود آلودگی این انگل از بین نرفته و هنوز تعدادی از کودکان به این بیماری مبتلا هستند.
اسهال کودکان: این بیماری در کودکان خیلی شایع بود.والدین نیز به علت نا آگاهی موجب تشدید عوارض بیماری شده و گاهی همین ناآگاهی به مرگ بچه ختم می شد. سابقاً به بچه ای که اسهال می شد آب نمی دادند و عقیده داشتند که آب اسهال را تشدید می کند بنابراین کودکان به علت اختلال آب و الکترولیت می مردند. در حال حاضر به دلیل مراقبت های بهداشتی ابتلا به اسهال کمتر شده و اگر کودکی هم مبتلا شد با محلول های خوراکی "اُ . آر . اس" به راحتی درمان می شود.