شعری از علامه حسن زاده درباره شیخ محمود شبستری
شعری از علامه حسن زاده در باره شیخ محمود شبستری
علامه از عرفای بزرگ عصر حاضر است که شرح مختصر از زندگی ایشان را در پایان این مقاله خواهم نوشت ایشان در شب مبعث سال 1387 قمری مصادف با 1346 شمسی برای زیارت شیخ محمود شبستری به شبستر آمده و در جوار مزار این عارف ربانی شعری سروده اند. مضمون این شعر و اظهار ارادتی که شخصی مانند علامه حسن زاده به صاحب گلشن راز نموده اند مبین عظمت شیخ محمود است ذیلاً سرودۀ علامه را درج می نمایم و پس از توضیحات مختصری که دربارۀ پاره ای مفردات و اصطلاحات موجود در شعر خواهم داد چکیده ای از شرح زندگی آیةالله حسن زاده را نیز خواهم آورد.
علامه حسن زاده در مقدمه شعر چنین مرقوم فرموده اند:
در شب 27 رجب 1387 قمری لیله مبعث پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم در شبستر در جوار مزار شیخ عارف محمود شبستری صاحب گلشن راز و پیرش حضرت شیخ بهاء الدین یعقوب که از نسل پاک جناب مالک اشتر، قبرش قبلۀ قبر صاحب گلشن است. به سر بردم و سرودم.
1. شب عیـــد است ای شیخ شبســتر چه عیــــدی مبعث یکتــــا پیمبـــــر
2. درآمــــد از رجب خود لیلۀ "کـز" زهجـــرت ســــال آمد تا به "غشفز"
3. یکی مهمــــانت آمــــد از ره دور نه موســــایی ولی در وادی طــــور
4. یکی از مخلصـان آن جناب است چو ذرّه در حضــــور آفتــــاب است
5. حسن نام و حسن زاده به شُـهرت ز شـــــهر خویش آمد تا به شَـــهرت
6. به شــهر خویش باشد شــهریاری که دارد در حضــــورت افتــخـــاری
7. اگر خود پادشاه روم و چین است در این درگه که آید خوشه چین است
8. ز آمل آمــده ســـــوی شــــبســـتر برای شیــــــخ و پیـــرش پور اَشتــَر
9. چه پیری خود ز نسل پاک مالک که بُــــد یار علی انــــدر مهـــــالک
10. به شــأن خویش ای پیر خجســته نظر فرمـــــا بدین مهمـــان خسـته
11. همـــی دارد ز حق امیــــد واری در این شب گیرد عیدی از تو باری
12. تو صــاحب خانه و من میهــمانم تو خود دانــــی و من چیــــزی ندانم
13. ســـعادت با تو ای شیــخ زمـانه همـــــی همـــــراه باشـــــــد جاودانـه
14. ترا ای یوســــف ثانــی محبــوب بُـــــدی پیــــری بهــاءالدیــن یعقوب
15. که از انفــاس پاکش شـــاد گشتی ز دیــــــو نفس دون آزاد گشـــــــتی
16. چـو جـانت با حقایق گشت دمساز ســــــرودی آن ســـــرود گلشن راز
17. که سرتاسر همه رازست و گلشن به لفظ روشـــــــن و معنــــی متقـــن
18. اگر آن است ســـبک لفظ و معنی روا نبـــــود چُنـــــــو گفتـــــن تمنّـی
19. درین درگاه خاموشی صوابســت که نظــــم و نثـــر ما نقشی برآبست
20. ز اشـــعارم بود بســــیار روشـن که باشـــد خـــار و خاشاکی به گلشن
شرح ابیات :
قطعه شعر فوق که بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن یعنی در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده هم وزن مثنوی گلشن راز است.
· توضیح ابیات 1 و2 :
علامه در دو بیت اول تاریخ حضور خود را در مزار شیخ بیان داشته که شب مبعث و مصادف با 27 رجب سال 1387 قمری بوده است. لازم به توضیح است که اعداد 27 و 1387 را با حساب حروف ابجد به صورت "کز" و "غشفز" آورده است.
زبان عربی 28 حرف دارد که آنها را در یک مجموعه کلمات آورده اند که به آنها حروف ابجد می گویند بدینترتیب: ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظغ.
شماره گذاری حروف ابجد بدینترتیب است که اول حروف یکی یکی و سپس ده ده تا و بعداً صد تا صد تا افزایش می یابند پس مطابق قاعدهۀ فوق شماره حروف به صورت زیر خواهد بود:
الف (1) ب (2) ج (3) د (4) هـ (5) و (6) ز (7) ح (8) ط (9) ی (10)
ک (20) ل (30) م (40) ن (50) س (60) ع (70) ف (80) ص (90) ق (100)
ر (200) ش (300) ت (400) ث (500) خ (600) ذ (700) ض (800) ظ (900) غ (1000)
پس در آخر مصرع اول بیت دوم کلمه "کز" معادل 27 می شود که در ماه رجب روز مبعث می باشد. همچنین کلمه "غشفز" در آخر مصرع دوم بیت دوم معادل 1387 می شود که سال آمدن علامه به زیارت شیخ است.
ذکر تاریخ یک واقعه را به حساب حروف ابجد " مادۀ تاریخی می گویند به عنوان مثال ماده تاریخی صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه "عدل مظفر" می شود که معادل 1324 قمری است.
توضیح بیت 3:
در این بیت علامه مزار شیخ را به "کوه طور" تشبیه نموده و به صورت استعاره آورده است. وجه شبه کوه طور با مزار شیخ این است که در کوه طور خداوند به صورت نوربرای حضرت موسی(ع) تجلی نمود و حضرت موسی (ع) در آنجا خطاب به پروردگار گفتند " اَرِنی" از ذات باریتعالی جواب آمد که "لن ترانی"
به قول شاعر: "چو رسی به طور سینا ارنی نگفته بگذر که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی"
مزار شیخ نیز برای علامه به مثابه کوه طور و محل تجلی نور حقیقت بوده است. اما علامه فرموده اند درست است که اینجا مانند کوه طور است اما من موسی(ع) نیستم.
توضیح بیت چهارم:
علامه در این بیت، خود را به ذرّه و شیخ را به آفتاب تشبیه کرده است و کلمات مزبور را به صورت استعاره آورده است. بدیهی است که اندازه ذرّه در مقابل عظمت خورشید ناچیز است اما توصیه شده که ذره نیز باید تلاش نماید تا خود را به خورشید برساند و به قول حافظ:
کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
توضیح بیت پنجم:
در بیت پنجم علامه خود را معرفی نموده و به زیبایی دو کلمه شَهرت و شُهرت را در قافیه به صورت جناس آورده و به این ترتیب با بکار بردن این صنعت ادبی به بیت یک آرایه ادبی داده است.
توضیح بیت ششم:
مضمون بیت ششم یک حالت ایهامی دارد و دو معنا از آن استنباط می گردد. در یافت اول این است که چون علامه به زیارت شیخ مفتخر شده است پس به این ترتیب علوّ و درجه ای پیدا نموده و پس از بازگشت به شهر خود نسبت به دیگر شهروندان شهریار است. معنای دیگری که مستفاد می شود این است که او در شهر خود شهریاری بوده اما در آستانۀ شیخ دیگر آن شهریاری اعتباری ندارد بلکه مریدی است که به شرفیابی شیخ افتخار می کند. مضمون اخیر با مفهوم بیت بعدی بیشتر تناسب دارد.
توضیح بیت هفتم:
در بیت هفتم علامه در تعقیب مضمون بیت قبلی می خواهد اعلام نماید که نه تنها من بلکه پادشاهان روم و چین نیز در آستانه شیخ باید تواضع نموده و کرنوش کنند.
این دو بیت نهایت تواضع علامه را در مقابل شیخ نشان می دهد.
توضیح بیت هشتم:
در بیت هشتم علامه هدف مسافرت خود را به شبستر اعلام می فرماید و می گوید قصد من از مسافرت به شبستر زیارت شیخ و پیر طریقتش بهاءالدین می باشد. مقصود از پور اشتر همان بهاءالدین است که پیر و مراد شیخ بوده و بنا به وصیت شیخ او را در جوارش دفن نموده اند. مطابق آنچه در تذکره ها آمده نسب بهاءالدین یعقوب به مالک اشتر می رسد.
توضیح بیت نهم:
دراین بیت علامه بهاءالدین را توصیف نموده و به پاک بودن سلاله و تبار او اشاره دارد و چون نام مالک اشتر را آورده توصیفی هم از مالک نموده و بیان داشته است که مالک در تمام خطرات و مهلکه ها یار علی(ع) بوده است.
توضیح بیت دهم:
علامه در این بیت از بهاءالدین می خواهد که شرط میزبانی را به جا آورده و او را به مصداق " اکرم الضیف" مورد کرامت قرار دهد. خسته بودن نیز نشانی از آن است که علامه برای حضور در این مهمانی سختی سفر را تحمل نموده است.
توضیح بیت یازدهم:
این بیت نیز درتعقیب بیت قبلی است و علامه از بهاءالدین می خواهد که به مناسبت شب عید به او عیدی عطا فرماید. البته این عیدی عبارتست از گشوده شدن دریچه معارف و حقایق که توسط شیخ شبستر به آن پرداخته شده است.
توضیح بیت دوازدهم:
در این بیت علامه شیخ و پیر او را به صورت خیلی خودمانی که نشان از اخلاص وافر او است مخاطب قرار داده و می فرماید من انتظاراتم را بیان کردم و نمی دانم پاسخ شما چیست این را دیگر خودت می دانی هرچه سزاوار من است آن گونه رفتار کن.
توضیح بیت سیزدهم:
این بیت به مناسبت کلمه "سعادت" ایهام دارد. معنی قریب آن است که علامه به شیخ می فرماید تو انسان خوشبختی هستی و به علت نیکنامی جاودانه خواهی ماند و این نهایت سعادت است. اما معنی غریب و دوم این بیت آن است که تو صاحب کتاب سعادت نامه هستی چون یکی ا ز آثار ماندگار شیخ، منظومه سه هزار بیتی سعادت نامه است.
توضیح بیت چهاردهم:
در این بیت شیخ محمود را به حضرت یوسف و بهاءالدین یعقوب را به حضرت یعقوب تشبیه نموده و خیلی به زیبایی از اسم بهاءالدین که یعقوب بوده در این استعاره استفاده نموده است . این کاراز نظر صنعت شعری بسیار ماهرانه می باشد.
توضیح بیت پانزدهم:
علامه در این بیت اعتقاد خود شیخ محمود را به پیرش متذکر می گردد. چون شیخ به کرات از بهاءالدین یعقوب به عنوان پیر طریقتش نام برده و اعتلای روحیش را به تعلیمات او نسبت داده است.
توضیح بیت شانزدهم:
در این بیت علامه خطاب به شیخ می گوید که ای شیخ تو وقتی با حقایق دمساز شدی گلشن راز را سرودی.
می دانیم آوازه شیخ محمود قبل از سرودن گلشن راز نیر عالمگیر شده بود و به همین علت بود که "حسینی هروی" از هرات که بیش از دو هزار کیلومتر از شبسستر فاصله دارد به فضل و علم شیخ پی برده و مشکل ترین سؤالات عرفانی را از او به عمل آورده است. بنابراین علامه می گوید تو وقتی گلشن راز را سرودی که با حقایق کاملاً انس گرفته بودی بنابراین مطالب گلشن راز مشحون از حقایق است.
البته در این شعر ایهامی هم و جود دارد و آن این است که یکی از سروده های منسوب به شیخ "کنزالحقایق" است. کلمه "حقایق" در این بیت تداعی کننده نام این اثر شیخ است.
توضیح بیت هفدهم:
علامه در این بیت به توصیف گلشن راز می پردازد و می گوید این منظومه اولاً از نظر محتوا پر از راز و اسرار است و از نظر لفظ بسیار روشن و صریح واز نظر معنی بسیار محکم و متقن است. باید یاد آور شوم که شیخ محمود با وجود این که به اذعان خود شاعر نبوده و قبلاً به نظم مثنوی نپرداخته بود و سرودن شعر حد اقل در قالب مثنوی برای اولین بارش بود اما به اعتراف همه ادب شناسان از نظر مسایل ادبی و صناعات شعری در حد اعلی است با وجود این که مسایل غامض عرفانی در آن وجود دارد که تبیین این مسایل حتی به نثر هم مشکل است ولی او در قالب شعر که محدودیت فراوان دارد با کمال استادی مطلب را بیان نموده است و این پدیده در حد اعجاز است.
توضیح بیت هیجدهم:
علامه می فرماید استحکام مضمون و اتقان معنی و زیبایی کلام، اگر آن است که مصداق آن در گلشن راز وجود دارد دیگر برای کسان دیگر روا نیست چنین تمنایی داشته باشند چون برای هیچ کس دیگر این تمنا قابل دسترسی نیست. وهیچ کس دیگر نمی تواند به اوجی که شیخ در این زمینه رسیده برسد و در حد او پرواز کند.
توضیح بیت نوزدهم:
این بیت در تعاقب بیت قبلی است و با آن موقوف المعنی است. علامه با استنتاج از بیت قبلی می گوید چون کسی نمی تواند تا درجۀ شیخ پرواز نماید بهتر است که دم فروبسته و در محضر او خاموشی گزیند چون هرچه بگوید مانند نقشی برآب خواهد بود. می دانیم نقش روی آب نیز به سرعت زوال می پذیرد.
توضیح بیت بیستم:
علامه در بیت نهایی شعر و در ادامه مفاهیم ابیات فوق اشعار خود را مصداق آورده و می خواهد بگوید که گواه عاشق صادق در آستین باشد. او در کمال تواضع در مقابل شیخ می گوید همین اشعار من شاهدند که هیچ کس نمی تواند مثل تو مضامین بلند را در قالب مثنوی بسراید کما این که من در این چند بیت تجربه کردم و دیدم که اشعار من در مقابل اشعار تو مانند خار و خاشاک در مقابل باغ پر از گل یعنی گلشن است.
علامه در این بیت از کلمه گلش به زیبایی استفاده کره و گلشن را به دو معنی اولا ً به معنی باغ گل و دوم به معنی خود کتاب گلشن راز استفاده کرده است.
شرح حال اجمالی علامه حسن زاده
مناسب دیدم که مختصری از شرح حال علامه حسن زاده را در اینجا بیاورم تا برای خوانندۀ محترم معلوم شود که توصیف شیخ تو سط چه کسی و صاحب چه مقام علمی انجام شده است شاید بر خرده گیران و ناآشنایان به عظمت شیخ دریچه ای ولو کوچک باز شود.
حسن طبری آملی مشهور به حسن حسنزاده آملی و علامه حسنزاده در اواخر سال1307 خورشیدی در روستای ایرای لاریجان آمل متولد شد.
در سن شش سالگی، به مکتبخانه رفته و خواندن و نوشتن یاد گرفت. تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانههای آن زمان را خواند و در خردسالی تمام قرآن را یاد گرفت. سپس وارد دورهٔ ابتدایی دروس حوزوی شد. تاریخ ورود وی به حوزۀ علمیه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی بود.
او در شهریور 1329 خورشیدی به تهران آمد و چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح به سر برد و باقی کتب حوزوی را نزد آیتالله سید احمد لواسانی خواند. چندین سال درمدرسه مروی به سر برد و زیر نظر آیة الله محمد تقی آملی و سپس حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (به مدت ۱۳ سال) درس خواند و از او اجازهٔ اجتهاد دریافت داشت.
درمهر 1342ماه هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته اند. بعد از ورود به قم، تدریس معارف حقّه الهی ،تعلیم فنون ریاضی ونجوم را شروع کردند. سپس علوم طبّ، درایه و رجال، حدیث و روایت را در محضر اساتید بزرگی چون علامه رفیعی قزوینی ، آیه الله حکیم الهی قمشه ای (رضوان الله تعالی علیه)، علامه جناب آیة الله آقاشیخ محمد تقی آملی، جناب حکیم الهی استاد محمد حسین فاضل تونی (رحمه الله تعالی علیه) وهمچنین در محضر علامه محمد حسن الهی طباطبائی (ره) و حاج سید مهدی قاضی تبریزی (ره) تحصیل کردند. و به مدت 17 سال از محضر حضرت استاد علامه، یگانه عصر علامه طباطبائی (ره) بهره بردند.
علامه حسن زاده در عمر با برکت خود دارای تألیفات متعددی می باشند که از آن میان، میتوان به این عناوین اشاره کرد:
معرفت نفس ، نهج الولایه ، رساله انسان در عرف عرفان، ریاضیایت و هیات ، رساله نور علی نور ،ذکر و ذاکر و مذکور، دیوان اشعار ، گشتی در حرکت، انه الحق ، نهج الولایه، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، الهی نامه، وحدت از دیدگاه عارف و حکیم
در پایان این مقال توصیههایى از علامه حسنزاده آملى جهت تبرک می آورم
-
· دهان روح و تن
انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترماند. انسان باید خیلى مواظب آنها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آنهایىکه هرزه خوراک مىشوند، هرزه کار مىگردند. کسانى که هرزه شنو مىشوند، هرزه گو مىگردند.
وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف مىشود. یعنى قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت وصى، امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بىنیاز نیست و آبها گوناگوناند. هر آبى که پاک است، آن نبات هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود; و هر آبى که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل، حاکى است که از چه آبى روییده شده است.
-
· وقت اندک و کار بسیار
بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ، در مزرعه دلتبکارى و غرس کنى. اینجا را دریاب، اینجا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلى کم است. وقتخیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش» ; یعنى شتران تشنه را مىبینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مىکوشند و مىشتابند و از یکدیگر سبقت مىگیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنجهاى رحماناند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقتخیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد اینجاى خودشان مبتلا شدهاند .» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن. وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درستبسازیم.
ساعت 14 روز جمعه مورخه 6/5/1391
مصادف با هفتم رمضان المبارک 1433
حسن امین لو