وصیت داریوش به خشایارشاه
مؤسسه انستیتو پاستور امسال یک کار ابتکاری انجام داده بود و برای اینک اعضای هیأت امنا ضمن برگزاری جلسه از یک مرکز تحقیقاتی قدیمی به نام اکنلو بازدیدی داشته باشند محل تشکیل جلسه را که ساعت ده صبح شانزده مرداد می بایست برگزار شود در مرکز مزبور تدارک دیده بود. مرکز تحقیقاتی مزبور در روستای اکنلو از توابع شهرستان کبودرآهنگ استان همدان قرار دارد.
اینجانب و همکارانم برای اینکه در وقت مقرر به جلسه برسیم ساعت پنج صبح از تهران حرکت کردیم و چون صبحانه نخورده بودیم حدود ساعت هشت برای صرف صبحانه به یک غذاخوری که در مسیر راه تهران به همدان بود، رفتیم. موقع صرف صبحانه چشم من به تابلوهایی در این غذاخوری افتاد که تصویر پادشاهان سلسله هخامنشی بود. در کنار تابلوهای مزبور تابلوی دیگری بود که در سرلوحه آن نوشته شده بود وصیت نامه داریوش به فرزندش خشایار شاه. در صحت و سقم این وصیت نامه نظری ندارم و نمی دانم واقعی است یا بعداً به نام ایشان نوشته شده است ولی هرچه باشد حاوی نکات جالب و آموزنده ای بود بنابراین علاقه مند شدم که متن نوشتاری تابلوی مزبور را تایپ کرده و در وبلاگم قرار دهم شاید برای خواننده محترم نیز جالب باشد.
جهت مشاهده بقیه متن روی عبارت ادامه مطلب کلیک کنید.
زنده نگه داشتن یاد ایام،افراد و مکان هایی که باخاطرات ما عجین شده است نه تنها از حلاوت خاصی برخوردار است بلکه پاسداری از آنها و ظیفه ایست که هر کس در حد توانایی خود ملزم به انجام آن است. من در وایقان –آبادی ای از توابع شهرستان شبستر-در سال 1323 متولد شده ام . روز های زیبایی از زندگیم را در آنجا گذرانده ام.خاطراتی که بعضا منحصر به فرد نیز میباشند برای من در آن ایام شکل گرفته که فرصت را مغتنم شمرده و ضمن معرفی این آبادی برای خوانندگان ، تعدادی از آنها را نیز مختصرا بیان خواهم کرد.